تلقی مذموم بودن تفریح، ناشی از روایات است، نه قرآن!
اختصاصی شبکه اجتهاد:حجۀالاسلام دکتر محمدعلی ایازی، قرآنپژوه و محقق برجسته حوزه فقه است. با او در رابطه با تفاوت تفریح مشروع با عناوین لهو، لغو و لعب از منظر قرآن گفتگو کردیم. او تفریح را امری ممدوح و از نعمتهای الهی میداند، نعمتی که با عناوین فوق، تفاوت روشنی دارد. به باور وی، تفریح در عصر پیامبر و در لسان قرآن، امری ممدوح بود اما با خوشگذرانیهای پادشاهان بنیامیه و بنیعباس، معصومین نسبت به آن موضع منفی گرفتند.
· موضوع مجله، بررسی فقهی بازیهای رایانهای است.
ایازی: پیش از شروع بحث درباره بازیهای رایانهای، لازم است چند نکته تذکر داده شود. عنوان این بحث درباره فقه بازیهای رایانهای است و با بحث اخلاقی بازیهای رایانهای متفاوت است. در بحث اخلاق، سخن از آراستگیها به فضائل و ترک ناآراستگیها است. خیلی از رفتارها در اخلاق مشمول بایدونباید است ولی مشمول بایدونباید فقهی نمیشود. سیروسلوک و تهذیب نفس، مقدمات و لوازم خاص خود را دارد و در بسیاری از تعالیم قرآنی امرونهی، جنبه ارشاد به این فضائل را دارد. لذا نباید از این نکته غافل بود که زبان اخلاقی با زبان امرونهی فقهی متفاوت است. نکته دیگر در بحث بازیهای رایانهای، عنوان مستحدثی است و اگر کسی بخواهد حکم شرعی آن را در متون دینی جستجو کند، باید عناوینی مانند لهو و لعب و لغو بیابد که الزاماً مناسب بازیهای رایانهای نیست. از طرفی مفهوم شرعی «لهو، لعب» و «لغو» سهکلمهای است که در قرآن ذکرشده و احیاناً بر بازیهای رایانهای اطلاق شده است که نوعی تطبیق خاص بر عنوان عام است؛ بنابراین، بحث بازیهای رایانهای مانند خود موضوع، هرچند در گذشته سابقه چندانی ندارد، اما میتواند یکی از جدیترین مصادیق این عنوان بهحساب بیاید.
بدون شک یکی از مهمترین مسائلِ موردبحث در میان عالمان دین که مورد ابتلای جامعه بوده و از پرکاربردترین احکام شرعی دوره معاصر است، تفریحات و پر کردن اوقات فراغت است. یکی از مصادیق امروزین این تفریحات، بازیهای رایانهای است که این روزها موردبحث فراوان قرار دارد. اجمالِ آیات و روایاتِ این باب در خصوصِ معنای لهو و لغو، سبب شده است که این مسئله ابهام و پیچیدگی بیشتری حتی در مقایسه با موسیقی و غنا داشته باشد. شاید عدمِ معرفی ملاک واحدی برای یافتن معنای لهو و لعب که شامل بازیهای جدید و یا انواع موسیقی شده، علّت بروز این مشکل باشد. عدّهای از فقها، در فتاوای خود، معنای لُغوی لهو و لعب، پارهای معنای عرفی آن و برخی دیگر مفهومِ خاصی از آن را ملاک قرار دادهاند. اولین قدم این است که با پژوهشی دقیق، مفهوم این کلمات روشن شود، سپس ادله نهی و حدود دلالت آنها مشخص گردد و در مرحله نهایی برای جمع میان اخبار نهی با اخبار جواز، به مناط و ملاک و یا فلسفه منع و یا حرمت و جواز لعب، لهو و یا لغو اشاره گردد. در اخذِ معنای شرعی این مفاهیم در اموری که هر سه جهت را داشته و موارد و مصادیق فراوان دارد، بهترین راه مشخص کردن ملاک و مناط حکم برای توسعه و تضییق و تطبیق آن به موارد و مصادیق بازیهای رایانهای است. دراینباره باید در آغاز مشخص شود که مهمترین پرسشهای قرآنی دراینباره چیست؟
· تفاوتهای لعب، لهو و لغو در کاربردهای قرآنی آنها چیست؟
در قرآن این کلمه بارها بکار گرفتهشده و موارد استعمال مختلفی دارد. در مواردی حالت توصیف دارد و گاهی خبر از رفتار فرد و گروهی خاص داشته و در مواردی نهی و هشدار است. «لهو و لعب»، نوعی از بازی و سرگرمی است که انسان را ازآنچه برای او لازم و مهم است، بازدارد. برای «لعب» و «لهو»، فرقهایی ذکرشده که قبل از استناد به قرآن، چند نمونه بیان میشود که ناظر به کلیت آن نیست:
اول: «لعب»، کاری است که بازی و سرگرمی است، گویی هیچ هدف عقلانی ندارد ولی دارای هدف خیالی و نوعی لذت ذهنی است، مانند فوتبال که علیرغم خستگی و زحمتی که ایجاد میکند، نوعی هدف خیالی دارد. «لهو» نوعی سرگرمی است که نه هدف عقلانی دارد و نه هدف خیالی؛ اگر هم هدفی داشته باشد، قابل احساس و درک نیست.
دوم: لعب، بازی است که کودکان میکنند؛ مانند کار بیهودهای که دارای فایده نیست و لهو، بازی جوانان است.
سوم: لهو بدون هدف است، درصورتیکه لعب بازی و عملی است که هدفی ناپسندیده و بدون احترام دارد. گاه زندگی یک فرد، لهو است؛ زیرا برای آن هدفهایی در نظر گرفته نشده است یا توجه به اموری سطحی و غیر محترم دارد. کلمه لعب به معنای کار و یا کارهای منظمی است بانظم خیالی و برای غرض خیالی، مثل بازیهای بچهها. زندگی دنیا، همانطور که به اعتباری لهو است، لعب نیز هست، برای اینکه فانی و زودگذر است؛ همچنان که بازیها گذرا هستند.
اما «لغو» کاری است که بیفایده است. انسان برای انجام آن فایده و غرضی عاقلانه ندارد و باعث بیهودگی میشود.
در آیاتی که لغات لهو و لغو باهم ذکرشدهاند، تقدم و تأخر بین آنها، ترادف این دو کلمه را ندارند. هرچند تفاوت معنایی چندانی را هم به دنبال ندارند. البته آیاتی که این دو کلمه در آنها ذکرشده، چنان متنوع هستند که پیدا کردن تفاوت بین آنها سخت است.
نکته مهم در بررسی آیات قرآن، مشخص کردن قیود و شروطی است که در مورد این کلمات وجود دارد. در قرآن کریم آیهای که بهصراحت دلالت بر حرمت لهو و لعب و حتی لغو شده باشد، نداریم، برعکس موارد اباحه و تأیید هم داریم. لفظ لهو مطلق است؛ زیرا در دو آیه، کلمه لهو مقدم بر لعب ذکر شده است؛ مانند آیهٔ شریفهٔ: «وَ ما هذه الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوان». (عنکبوت: ۶۴) و در آیه دیگر: «و مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون». (انعام: ۳۲).
در مقابل، کلمه لغو را داریم که در منع و اعراض آن، صراحت بیشتری وجود دارد. «والذین هم عن اللغو معرضون»؛ (مؤمنون: ۳) و مؤمنان کسانی هستند که کار لغو و بیهوده نمیکنند. «و إذا مروا باللغو مروا کراما».
از طرف دیگر آیات اخلاقی داریم که نشاندهنده جواز لهو هستند؛ اما مفهوم آنها حکم اخلاقی و تنزیهی است، مثل این آیات: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه». (منافقون، ۹)؛ «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه». نور، ۳۷؛
نمونه دیگر از استعمال این واژه در قرآن در داستان یوسف و برادرانش است. با اینکه از واژه «لعب» در بسیاری از موارد به زشتی یادشده، اما هنگامیکه فرزندان یعقوب (ع) به پدرشان پیشنهاد دادند که یوسف (ع) را برای تفریح و بازی همراه آنها بفرستد، بااینکه گفتند: «یرتع و یلعب» با این پاسخ روبرو نشدند که تفریح، شایستهٔ افراد باایمان نیست، بلکه تنها نگرانی خود را از احتمال آسیب رسیدن به یوسف ابراز داشتند (سوره یوسف: ۱۲-۱۷) و حتی وقتیکه برادران برگشته و عرضه داشتند که ما برای مسابقه رفتیم و او را نزد اثاث و وسایل خود گذاشتیم. یعقوب (ع)، آنان را توبیخ نکرد که چرا مسابقه گذاشتید و به تفریح مشغول شدید که از مجموع این داستان میتوان نتیجه گرفت که اصل تفریح و مسابقه و …، موضوعی ناپسند محسوب نمیشده است.
بنابراین، درست است که واژهٔ «لَعب»، در لغت به معنای بازی است، اما آنچه در قرآن با نهی آمده، با قید اضلال از راه خدا است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِک لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ. (لقمان: ۵).
آنچه در آیات مطرحشده، کلمه زور، باطل، لغو و لهوالحدیث است که در روایات به غنا و قمار، اطلاق میشود. این کلمات، مفاهیم عامی هستند که شامل صورت صوت و صدا و قول و غیر آن میشود؛ یعنی میتواند، فعل و قول زوری، فعل و قول لغوی، فعل و قول لهوی و فعل و قول باطل باشد. از طرف دیگر، غنای زوری و غیر زوری، غنای لغوی و غیر لغوی و غنای باطل و غیر باطل داریم، نسبت این کلمات با این مفاهیم، نسبت عموم و خصوص من وجه است.
استعمال این کلمات در روایات تنوع بیشتری دارد. در منابع حدیثی، از لغو مفید و مطلوب سخن گفتهشده است، اما مسلماً معنای آن انحصار و یا سلب موارد دیگر نیست. بهعنوان نمونه در روایتی از امام باقر (ع) نقلشده است که: «سرگرمی مؤمن چهار چیز است: رسیدگی به مرکب سواری، گفتوگو با برادران ایمانی، خلوت و همنشینی با همسر و نماز شب»[۱]. یا امام سجاد (ع) در مناجات ذاکرین فرمود: «خدایا توبه میکنم از هر لذتی بدون ذکر تو و از هر راحتی بدون انس تو و از هر شادی بدون قرب تو و از هر مشغولیتی در غیر مسیر طاعت تو …».
· حکم فقهی این مفاهیم با استفاده از قرآن و سنت چیست؟
با توجه به اختلاف اهل لغت و چنانکه بعداً اشاره خواهد شد؛ اختلاف اقوال فقها و تعدد منقولات رسیده از اهلبیت (ع)، در جواز و مدح لهو و یا مذمت آن، باید تحقیق کنیم که آیا مرادِ روایات از لفظ «لهو» معنای لغوی آن است یا معنای عرف متشرعه آن و یا عرف عقلا است[۲]. باید ببینیم نسبت بازیهای رایانهای با سرگرمیهای دیگر که در متون فقهی بحث شده مانند موسیقی و یا شادیهای متعارف در میان عقلا مانند مسابقات، چیست، آیا هر بازی لهو است؟ آیا عملی که به دو صورت حلال و حرام انجام میشود، (صورت بازی صرف و صورت بازی حرام مانند قمار)، چه حکمی دارد؟ آیا این مسئله شامل موسیقی غنا هم هست؟ آیا هر غنا و آوازخوانی حرام است و یا غنائی حرام است که در جهت باطل و گناه انجام شود؟ اگر جواب منفی است، چه معنایی از آن در نسبت با لهو و لعب، مراد است. بدون شک منظور از کلمات لهو، لغو و لعب، فقط بازی نیست، زیرا دست تکان دادن و با تسبیح بازی کردن هم لهو است. از طرفی بازیهایی مانند پاسوربازی و یا ورقبازی هستند که در دو حالت استفاده میشوند و همیشه باهدف قمار نیستند. لهو در معنای عام خود، حرام نیست و درآیات بسیاری با قید آمده است؛ مانند قید لهوالحدیث لیضل عن سبیل الله. استفاده از این عناوین مقید است و این مسئله شامل موسیقی هم هست و هر صوت و صدای آهنگداری را که محرک احساسات انسان باشد، شامل میگردد. باید دانست که در نظر بسیاری از فقها، آنچه با نام «غنا» خوانده میشود، تنها به موسیقی آوازی، محدود میشود؛ اما در نظر برخی غنا شامل موسیقی سازی نیز میشود؛ چنانکه موسیقی سازی در بسیاری از احادیث، موضوعِ احکام شرعی واقعشده و گاه از نوع خاصی از سازها نیز نامبرده شده است.
بههرحال الفاظ تقریباً مترادفی؛ نظیر «لهو»، «لعب»، «لغو»، «تفریح»، «سرگرمی» دارای مصادیق مختلفی مثل مباح و مستحب و یا حرام و مکروه هستند و علاوه بر آن یک فرد میتواند باانگیزههای متفاوت، به آنها بپردازد. بر اساس این آیات و روایات، باید انواع و اشکال مختلف تفریحات و سرگرمیها مورد تحلیل قرار گیرد: سرگرمی و تفریحی که در جهت نشاط و پر کردن اوقات فراغت خود و خانواده و یا دوستان در یک جمع سالم است، قطعاً از موارد ممنوع نیست. این نوع بازی اگر فایدهای نداشته باشد، ضرر دینی هم ندارد. مهم مواردی است که از طرف دین مقدس اسلام ممنوع شمردهشده و آثار زیانبخش داشته باشد؛ نظیر قمار و یا مصرف مشروبات الکلی و یا مواد مخدر و روانگردان که با هر انگیزهای که باشد، حرام است.
· تفاوت تفریح مشروع با این مفاهیم در فقه شیعی چیست؟
مبنای نظر فقها بهطور عمده، روایات است؛ زیرا درآیات همانطور که اشاره شد، تفریح در جهت خاصی تحریم شده است؛ بنابراین، عمده مستند فقها روایات است. بررسی قیود واردشده در روایات اهمیت دارد و میتواند ما را در تحدیدِ هر چه بیشترِ معنای کلمه لهو و کشف ملاک تحریم آن، کمک کند و تفسیر درستی از روایات مطلق به دست دهد و بسیاری از معانی محتمل را طرد نماید. تردیدی نیست که عرف متشرعه و عامه مردم هر بازی را حرام ندانسته و هر صدای التذاذ آوری را ممنوع نمیدانند. مثلاً صداهایی که در عروسی شنیده میشود، از موارد مستثنای آن است. همینطور موارد دیگری که در روایات رسیده است.
- فلسفه تحریم در برخی روایات روشن است. اگر اصل در دین حلیت است و حرمت نیاز به دلیل دارد و کل شئ حلال است، مگر علم به حرمت بیاید، باید دلیل منطقی بر حرمت همه موارد از جمله بازی با ورق و یا آلات قمار بدون بردوباخت و یا بازیهای یارانهای، ثابت و محرز شود. کار با رایانه فن و علم است و به ذات خود حرمت ندارد. همچنین موسیقی که به ذات خود هنری است که به لحاظ عقلی همه موارد آن مفسده ندارد و بسا انسان را به آخرت و لذتهای معنوی و خوبیها توجه میدهد؛ بنابراین باید دلیل عقلی برای حرمت آنها آورده شود.
· آیا در رابطه با تفریح مشروع، در قرآن، تأکید خاصی صورت گرفته است؟
تفریح نوعی استفاده از نعمتهای الهی است. قرآن بهطورکلی میفرماید:
قل من حرم زینه الله التی أخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه کذلک نفصل الآیات لقوم یعلمون (اعراف: ۳۲).
ای پیامبر بگو چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش بیرون آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو آن در قیامت مخصوص کسانی است که در دنیا ایمان آوردند، اینچنین آیات را برای گروهی که میدانند، بیان میکنیم، کلمه (زین) در مقابل معنای (شین) است و به معنای کارها و چیزهایی است که عیب و نقص را از بین ببرد و استفهام در این آیه استفهامی انکاری است. اخراج زینت کنایه است از اظهار آن، خدای سبحان به الهام و هدایت خود انسان را از راه فطرت ملهم کرده تا انواع و اقسام زینتهایی که موردپسند اجتماع او و باعث مجذوب شدن دلها بهسوی اوست، ایجاد نموده و به این وسیله نفرت مردم را از خود دور سازد. انسان ضرورتاً محتاج به زینت است، چون انسان بهطور انفرادی زندگی نمیکند وزندگی اجتماعی هم قهرا محتاج اراده و کراهت و حب و بغض، رضایت و ناخشنودی و امثال آن است. در زندگی اجتماعی، خواهناخواه انسان به چیزهایی برمیخورد که آنها را دوست دارد یا از آنها متنفر است، لذا خداوند با الهام غیبی از ماورای فطرتش به او تعلیم داده و زینت را حلال و جایز شمرده است. (طیب) به معنای هر چیزی است که ملایم با طبع انسان باشد و در اینجا عبارت است از مطلق چیزهایی که آدم در زندگی و بقاء خود از آنها استمداد میجوید و انسان نباید در آنها راه افراط یا تفریط را بپیماید، چون زیادهروی در غذا باعث امراض گوارشی و نیاز به دارو و درنتیجه فساد در بدن و فکر میگردد، لذا انگیزه فطری قویترین سبب برای مباح بودن این ارزاق است.
در شأن نزول این آیه ابن کثیر از ابن عباس نقل کرده است: قال: کانت قریش یطوفون بالبیت وهم عراه، یصفرون ویصفقون. فأنزل الله: قل من حرم زینه الله التی أخرج لعباده فأمروا بالثیاب. (تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص)
بنابراین، اسلام دین زندگی است و به تمام نیازهای واقعی انسان و از آن جمله سرگرمیها و تفریحات و پر کردن اوقات فراغت توجه دارد و درعینحال که انسان را به عبادت و ریاضتهای معنوی فرامیخواند تا روح او را پرورش دهد، او را در استفاده بهینه از لذایذ مادی و نعمتهای دنیوی نیز راهنمایی میکند. اسلام، در اعمال غرایز بشری به او کمک میکند و دستور میدهد که انسان ازدواج کند، خوب بخورد و خوب بیاشامد و از امکانات موجود در طبیعت بهخوبی و بهصورت معقول استفاده کند و در آبادی دنیا بکوشد و صدالبته در کنار این راهنماییها، او را از دنیاپرستی و بیبندوباری و فحشا منع میکند و نیز از مصرف چیزهایی که پاکیزه نیستند و با طبع سالم بشر تناسب ندارند، مانند شراب و گوشت خوک و مال حرام، پرهیز میدهد. اسلام همواره بهسلامت جامعه میاندیشد و نیازهای واقعی را در نظر میگیرد و یکسونگری نمیکند.
با استفاده از این توضیحات درمییابیم که ملاکِ درست، در فهمِ معنای «لهو» بررسی قلمرو روایات تحریم در مواردی است که با قید حرام و باطل و انحراف از حق و فساد بیانشده است، زیرا وقتی موضوع لهو روشن میگردد که مناط تحریم حکم مشخص شود. این ملاک از کلام، با فهم درست از واژه مستعمل در ادله است که ترکیبی است از تحلیلهای نقلی، تاریخی، لغوی و عقلی. بهعبارتدیگر، ملاکِ تعریف شرعی لهو، عبارت است از: بازیهای مفسده انگیز و شر آفرین مثل قمار. به اعتقادِ برخی از فقها، مرادِ آیات و روایات را در این معنای تاریخی لهو و لعب، باید در فضای مورد استعمال آن جستجو کرد. برای آنکه صحتوسقم این عقیده، روشن شود، لازم است، این مسئله ازنظر تاریخی، تحلیل گردد.
· ملاکهای تفریح سالم و مشروع، از منظر قرآنی چیست؟
در باب لهو و لعب، آیات و احادیثی دال بر حرمت و حلّیّت وجود دارند که هیچیک توانایی اثبات حکم مطلق هر بازی و هر سرگرمی را نداشته و وافی به مقصود قائلان به حرمت مطلق یا حلیّت مطلق نیستند. شواهد فراوانی نشان میدهند که مقصود روایات دال بر حرمت، بازیهایی است که در جهت سوق به کارهای حرام مانند قمار و لذتهای جنسی حرام، هستند.
بهطورکلی دیدگاه تفصیل که بر مبنای آن برخی از موارد لهو، حرام و برخی از آنها، حلال است، دارای برتریهای ویژهای نسبت به دیدگاه حرمت مطلق و حلیت مطلق بوده و با مبانی علمی، عقلی و عرفی نیز سازگار است. رهاورد این دیدگاه نیز ازجمله ویژگیهای آن است. به این جهات، ازنظر ما، – دیدگاه تفصیل – اگرچه خلاف رأی مشهور است، وجیهتر از دیدگاههای دیگر بوده و بر آنها برتری دارد. این نظریه با نظر مشهور هم هماهنگ است. نتیجهٔ این بررسی کوتاه، آن شد که بازیهای قماری و شهوانی و فساد انگیز حرام و غیر آن حلال و مباح است؛ لذا لهو و لعب حرام، فقط بر موارد خاصی اطلاق شده و مشتمل بر هر بازی و هر شادی و هر دست زدن و کف زدن و پریدن و هیجان داشتن نیست.
· آیا میتوان گفت وجود مفاهیم مذمومی همچون لعب، لهو و لغو در قرآن، یکی از علل کمرنگ بودن و به رسمیت شناخته نشدن شادی در جوامع اسلامی است؟
در قرآن عنوان کلی لهو و لعب با معانی متفاوتی آمده و در تلقی مسلمانان دوره نخست، این مشکل وجود نداشته است، اما شرایط دوره بعد و حکومت بنیامیه و بنی العباس و فساد اخلاقی حاکمان و فتوحاتی که آنان داشتند و غنائم و اموال و کنیزانی که وارد جامعه دینی کردند، باعث شد به رواج فساد دامن زده شود و اهلبیت (ع) بهصورت غیرمستقیم این رفتارها را نکوهش کردند. اکنونکه این شرایط تغییر کرده، انطباق آن عناوین به موضوعات خارجی دچار تغییر شده است. به همین دلیل فهم روایات غنا وابسته به درکی تاریخی از شرایط عصر عباسیان و دربار عیاش و اطرافیان آنان است. بهعنوان نمونه واژه غنا در مفهوم روایات عصر صادقین مفهوم مذمومی است، اما این عنوان الزاماً در عصر پیامبر مذموم نیست و از این کلمه برای قرآن استفادهشده است: «من لم یتغن بالقرآن فلیس منا»؛ بنابراین، کمرنگ شدن به دلیل روایات است و نه قرآن و تحولات تاریخی. عناوین لعب و لهو در شادی را باید به این حساب تفسیر کرد که شادی به چه معنایی ارتکاز پیدا میکند.
[۱]. [۲]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۵، ص ۸۷، ح ۱ و س ۵۰ دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ هـ ش. صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۸۳، ح ۲۳، انتشارات مکتبه الداوری، قم، بی تا.
برچسب : تفاوت تفریح مشروع با لهو، لعب و لغو سید محمدعلی ایازی فقه و تفریح