یادی از استاد واعظ‌زاده / محمدحسین ساکت

اختصاصی شبکه اجتهاد:آشنایی من با آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی به سال ۱۳۴۹ شمسی بازمی‌گردد، یعنی هنگامی که استاد، دبیر علمی کنگره هزاره شیخ طوسی بودند. شادروان دکتر علی‌اکبر شهابی (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) از من خواست که در آن کنگره شرکت کنم. در آن هنگام دانشجوی سال پایانی کارشناسی حقوق بودم. کنگره از […]


آشنایی من با آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی به سال ۱۳۴۹ شمسی بازمی‌گردد، یعنی هنگامی که استاد، دبیر علمی کنگره هزاره شیخ طوسی بودند. شادروان دکتر علی‌اکبر شهابی (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) از من خواست که در آن کنگره شرکت کنم. در آن هنگام دانشجوی سال پایانی کارشناسی حقوق بودم. کنگره از ۲۸ اسفند ۴۸ تا ۴ فروردین ۱۳۴۹ در محل بیمارستان تازه‌ساز «شهناز» آن روز و «قائم» کنونی برپا شد. آقای دکتر شهابی با نامه‌ای مرا برای شرکت در کنگره از سوی دانشکده حقوق تهران معرفی کرد. نمی‌دانم چرا هیچ استاد و دعوت‌شده‌ای از دانشکده یادشده در آن کنگره مهم شرکت نجست؟

استاد محمد واعظ‌زاده با خوش‌رویی تمام مرا پذیرفت و سپس با تشکیل گروه‌های گوناگون، به گروه فقه، اصول و مبانی حقوق کنگره معرفی شدم. ریاست سنِی گروه مزبور با دکتر جواد تارا (استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران) بود. گروه‌های تاریخ و ادب، کلام فلسفه و عرفان در کنار گروه فقه و اصول و مسائل حقوقی، فعالیت چشم‌گیری داشتند. شادروان استاد مینوی در گروه تاریخ و ادب، استاد دکتر مهدی محقق، استاد سید جلال‌الدین آشتیانی و علامه جعفری تبریزی در گروه فلسفه و کلام نقش برجسته‌ای داشتند. آشنایی من با دکتر مهدی محقق از همان‌جا بود.

در آن کنگره مهم و شکوهمند که تاکنون نظیرش در ایران کمتر برگزار شده است، شخصیت‌های علمی و سیاسی مهمی شرکت داشتند. از اروپا کسانی مانند پروفسور مونتگمری وات (۱۹۰۹- ۲۰۰۶م)۱ از اسکاتلند و چارلز آدامز از کانادای آمریکا و از مراکش علال الفاسی (۱۳۲۸-۱۳۹۴ق) و از سوریه صلاح‌الدین منجد۲ و دیگران حضور چشم‌گیری داشتند. به خاطر فشردگی برنامه سخنرانی‌ها، نخست گروه فقه و اصول نمی‌خواست به پرفسور چارلز آدامز، رئیس موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل کانادا فرصت سخنرانی بدهد. استاد شهید مطهری گفتند: «ایشان از راه دور آمده و من حاضرم وقتم را به وی بدهم» و به همین دلیل سخنرانی وی در برنامه قرار گرفت.

مسئولان کنگره به دنبال فردی برای ترجمه سخنرانی آدامز بودند. من که جوان‌ترین عضو و منشی گروه بودم، ترجمه سخنران آدامز را که با عنوان «نقش شیخ طوسی در اصول‌فقه شیعه» بود، بر عهده گرفتم و شبانه پس از ترجمه متن، در روز سخنرانی آن را پس از ایراد متن انگلیسی سخنران، خواندم. به سبب ترجمه ادبی و روان من از متن انگلیسی و به‌ویژه موضوع مقاله که در دفاع از اندیشه شیعه در اصول‌فقه، بسیار مورد توجه قرار گرفت. چنان‌که به گفته مرحوم غلامرضا قدسی، جمعی قصد داشتند قالیچه‌ای به ایشان هدیه بدهند.

مرحوم استاد سید محمد محیط طباطبایی (۱۲۸۰-۱۳۷۱ش) به من گفت: «چرا از آغاز در کنار سخنران ایستادی و سپس ترجمه را خواندی؟ شأن علم پایین آمد! می‌بایستی می‌نشستی و پس از پایان سخنرانی بر می‌خواستی و ترجمه را می‌خواندی» این پند استاد همیشه در گوشم ماند.

پند دیگری از استاد محیط طباطبایی در همان سال‌ها که در جلسه هیئت تحریریه مجله وحید تهران شرکت می‌کردم و بسیاری از بزرگان و دانشمندان مانند استاد نصرالله فلسفی (۱۲۸۰-۱۳۶۰ش)، دکتر سید ضیاءالدین سجادی (متولد ۱۲۹۹ مشهد) و دیگران شرکت می‌کردند، این بود که «هرگز آیه قرآن را از حفظ مخوان و از روی متن بخوان. مبادا که غلط بخوانی. من با این‌ همه مهارت در عربی همیشه این کار را می‌کنم.»

کسانی که با استاد مینوی آشنا بودند می‌دانستند که وی گه‌گاه انتقادهای تند و گاه زننده‌ای در همایش‌ها و کنگره‌ها سر می‌زد. ایشان به‌خاطر همین نیش‌ها به‌عنوان «پژوهشگری ستیهنده» شناخته می‌شدند. این عنوان در آن روزها با خرده‌گیری مرحوم مینوی روبه‌رو نشد. استاد مینوی به من گفت: «شما به این ترجمه آب و رنگ داده بودید.» این انتقاد نرم، برای منِ دانشجوی جوان حقوق در یک کنگره جهانی مهم و برجسته، دل‌چسب نیامد.

چند سال بعد، در کنگره تحقیقات ایرانی که به‌همت شادروان ایرج افشار سالانه برگزار می‌شد، دانشگاه تبریز متولی شد. در یک نشست خصوصی که در منزل استاد میرسلیم، با حضور تنی چند از استادان شرکت‌کننده، در پایان به هنگام خداحافظی استاد مینوی با پوزش‌خواهی از بابت کنگره هزاره شیخ طوسی و ناصرخسرو مرا بوسید و مورد تفقد قرار داد. روانش شاد.

مدیریت استاد واعظ‌زاده به همدستی استاد دکتر فریار ستودنی بود. از آن هنگام با استاد واعظ‌زاده آشنایی پیدا کردم. پس از آن در کنگره جهانی سیبویه به سال ۱۳۵۳ در شیراز باز هم از دیدار و گفت‌وگوی با ایشان لذت بردم. در دهه شصت با ویرایش مجله «مشکات» در بنیاد پژوهش‌های آستان‌قدس‌رضوی از نزدیک با ایشان که آن زمان سردبیر مجله بودند، همکاری داشتم.

استاد واعظ‌زاده که درس همبستگی را از استاد بزرگوارش مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی آموخته بود، تا پایان زندگی به این اندیشه احترام می‌نهاد؛ زیرا شخصیتی معتدل، بی‌تعصب و تااندازه‌ای روشنفکر بود. بعدها سالیان سال با هم‌نشینی و هم‌گویی باکسانی چون مرحوم استاد محمدتقی شریعتی‌ مزینانی افکار ارزنده‌ای دنبال می‌کرد. کوشش، دقت، پُرکاری و اخلاص استاد را همگان می‌ستودند؛ گرچه گاهی ایستادگی بر سر یک سخن و اندیشه و نپذیرفتن مطلبی، دیگران را رنجه می‌ساخت.

من هیچ‌گاه شاگرد استاد نبودم، ولی از گفتار و آثار ایشان بهره‌ها برده‌ام. روانش شاد و کارهایش ماندگار باد!

 

 

پی‌نوشت‌ها

[۱]. مونتگمری وات، استاد رشته زبان عربی و مطالعات اسلامی در دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند بود. وات برجسته‌ترین مفسر غیرمسلمان اسلام در غرب به حساب می‌آمد و تأثیر عظیمی در رشته مطالعات اسلامی برجای نهاد. حوزه تخصصی مطالعات وی اندیشه‌های امام محمد غزالی بود. وی سال‌ها در دانشگاه ادینبورو تدریس می‌کرد و شاگردان زیادی در حوزه اسلام‌شناسی تربیت کرد. نام او توسط خیلی از مسلمانان در سرتاسر دنیا با احترام برده می‌شود. وات زندگی‌نامه‌ای از محمد تألیف کرده به نام: «محمد در مکه (۱۹۵۳) و «محمد در مدینه» (۱۹۵۶) که در این رشته کلاسیک به حساب می‌آیند.

[۲] . کتر صلاح‌الدین مُنجّد، متولد دمشق در سال ۱۹۲۰م بود. منجد با تلاش مداوم در مطالعه علوم مختلفی چون تاریخ و ادبیات و سیاست نامش در آغاز جوانی در کنار بزرگان پژوهش‌های فرهنگی نشست و در دوره های بعد با کسب تجربه و تحقیق بیشتر در متون، از ناموران عرصه پژوهش در متون کهن و نسخ خطی اسلامی و تاریخ کتاب و کتابت شد و کارهای ارزشمند بسیاری را در این موضوعات نگاشت که شمار آنها بیش از ۱۵۰ اثر است. با سفرهای بسیاری که در آنها به مخطوطات اسلامی اهتمام می‌ورزید و فهارس کوچک و بزرگ زیادی که از مجموعه‌های خطی نگاشت و در زمینه‌های پژوهشی خود در دانشگاه‌های مختلف دنیا سخنرانی کرد و از جمله به مسکو، کمبریج، توبینگن، مونیخ، پاریس و در ایران به تهران و مشهد و شیراز و در کراچی و دهلی و استانبول و بغداد و شهرهای اسلامی دیگر سفرهای علمی کرد تا آنجا که از او با عنوان «سندباد المخطوطات» یاد می‌کردند.