فقهُ النصوص / حسن انصاری
اختصاصی شبکه اجتهاد:مرحوم آیتالله واعظزاده خراسانی را من تنها دو سه باری از نزدیک دیدم و با ایشان فرصت گفتوگویی دست داد. بیشتر شناخت من از ایشان مرهون آشنایی و دوستی ایشان با استادم مرحوم علامه محقق طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ش) است که گاه خاطراتی از ایشان نقل میکردند. همچنین از طریق مطالعه برخی آثار قلمی از مرحوم آقای […]
مرحوم آیتالله واعظزاده خراسانی را من تنها دو سه باری از نزدیک دیدم و با ایشان فرصت گفتوگویی دست داد. بیشتر شناخت من از ایشان مرهون آشنایی و دوستی ایشان با استادم مرحوم علامه محقق طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ش) است که گاه خاطراتی از ایشان نقل میکردند.
همچنین از طریق مطالعه برخی آثار قلمی از مرحوم آقای واعظزاده با آرای ایشان آشنا هستم. نخستین کتابی که از ایشان خواندم مقدمه و برخی تصحیحات ایشان در رسائل الشیخ الطوسی بود و اندکی بعد از چاپ کتاب. همان زمان پی بردم که آقای واعظزاده آدم محقق و متتبعی است و نوع تراجمنگاری ایشان با بسیاری از هملباسهای ایشان متفاوت است.
مجموعه مقالات کنگره شیخ طوسی را هم که همان سالها خواندم باز همین رویکرد محققانه و علاقه به شخصیت شیخ طوسی از آن پیدا بود. این علاقه را آن مرحوم وامدار استادش مرحوم آیتالله بروجردی بود که در نشر اندیشه و آثار و منهج شیخ طوسی در ادوار اخیر سهم اول را در حوزههای علمیه داشت.
باری، مرحوم آقای واعظزاده به استادش حقیقتاً دلبسته و معتقد بود. هم در نشر آثار رجالی و فقهی و اصولی او همت داشت و هم در معرفی افکار فقهی و اصولی و اعتقادی ایشان.
بیتردید یکی از گرایشها مهم مرحوم آیتالله بروجردی که آقای واعظزاده آن را به جد ترویج میکرد، ضرورت آشنایی با فقه اهلسنت برای فهم فقه اهلبیت(ع) و توجه به تاریخ مباحث فقهی و پیشزمینه طرح کلی مباحث فقهی در زمینه عام اسلامی و فقه سُنی است. این مطلب را مرحوم آقای واعظزاده در تمام سالها تلاش فقهی و فکریاش در طول عمر درازش دنبال کرد و منشأ آثار و برکات مهمی در جهت احیای این اندیشه در حوزههای علمیه شد.
مرحوم آیتالله بروجردی در فقه مبانی مهمی داشتند و از جمله اهتمام به اصول فقهی متقدم و «اصول متلقاه». در واقع توجه به شهرت فتوایی میان فقیهان عصور متقدم که فقه آنان بر پایه نصوص نوشته میشد؛ حتی اگر در قالب روایات عرضه نمیگردید.
آری! مرحوم آقای بروجردی به این مرحله از فقه شیعی اهتمام داشتند. علاوه بر این، بررسی و دستهبندی روایات در مباحث فقهی و بحث در مدلولات هر دسته و زمینههای صدور روایات هر باب و مقایسه با فقه اهلسنت و همچنین درک روایات براساس فتاوای فقهای مکتبِ «فقه منصوص» از شیوههای مهم و ابتکاری مرحوم آقای بروجردی بود که بعداً شماری از شاگردان آن مرحوم، آن مباحث و نقطهنظرات را تحلیل و توضیح دادند.
بی تردید، آقای واعظزاده در این زمینه سهم مهم دارد و در نوشتههایش این بُعد از مکتب فقهی مرحوم آقای بروجردی را بهخوبی به بحث گذارده است. در همین راستا مرحوم آقای بروجردی مقدمات تدوین «جامعُ احادیث الشیعه» را پایهگذاری کردند که بعدها با تلاش مرحوم آیتالله خویی کار آن تکمیل و نشر آن پایان گرفت. ساختار کتاب و همچنین مقدمه مرحوم آقای بروجردی بر این کتاب، مبانی فقه حدیثی ایشان را روشن میکند.
مرحوم آقای واعظزاده در نوشتهها و سخنرانیهای مختلفی که من از او خوانده و یا شنیدهام در انتقال و تعلیم این مبانی سهم وافری داشت. کما اینکه در چاپ آثار رجالی مرحوم آقای بروجردی همتی بلند داشت و مبانی و ساختار و شیوه بحثهای رجالی مرحوم استادش را در ترتیبُ الأسانید بهخوبی تبیین کرد.
مرحوم آقای بروجردی فقه شیعه را در چارچوب فقه اهلبیت(ع) و بهعنوان تبلور فلسفه و اندیشه حاکم بر «حدیث ثقلین» میدید. این دیدگاهی ابتکاری بود که حتی در برخی مباحث اصولی مرحوم آقای بروجردی تأثیر خود را داشته است. من خود در نوشتههایی که از مرحوم آقای واعظزاده خواندهام دلبستگی او را به این اندیشه استادش به عینه دیدهام و گمان میکنم بیشتر فعالیتهای علمی و دینی مرحوم آقای واعظزاده را میتوان در این چارچوب فهمید و تفسیر کرد.
همچنین این اندیشه با تفکر «تقریب»ی مرحوم آیتالله بروجردی هم مرتبط بود. تفکر تقریبی آن مرجع یگانه و آگاه زمان در نوع خود در تمام تاریخ اسلام مشابهی ندارد. مجموعه تلاشهای فکری و اجتماعی آیتالله بروجردی در مقام بالاترین مرجع فکری و دینی شیعه برخاسته از نوع جهانبینی و تفسیر کلی و الهیاتی او از دیانت اسلام و نبوت و امامت بود؛ امری که مرتبط با تفسیری بود که از حدیث ثقلین ارائه میداد. این تفسیر و این نوع نگاه، ریشه در شناخت عمیق مرحوم آیتالله بروجردی نسبت به تاریخ کلام و فقه اسلامی و بهطور خاص «فقه و کلام اهلسنت» داشت.
بنابراین اندیشه تقریبی مرحوم آیتالله بروجردی تنها یک ابتکار سیاسی و اجتماعی و برخاسته از ضرورتهای زمانه نبود. آن مرجع آگاه براساس درکی که از مکتب اهلبیت(ع) و جایگاه امامان بهعنوان الگو و منبع پیشنهادی پیامبراکرم(ص) در تفسیر و حفظ و بقای دین داشت رابطه با اهلسنت را در چارچوب تفسیری از حدیث ثقلین و در مقام جایگاهی الهیاتی و حقوقی تبیین میکرد و آنگاه بر اساس آن، اندیشه تقریبی خود را تحکیم میکرد.
این اندیشه درعینحال چنانکه گفتم بر پایه شناخت درست از تحولات فقه شیعه و اهلسنت توأمان بود. مرحوم آقای واعظزاده شاید بیش از هر شخص دیگری در انتقال پیام مرحوم استادش در این زمینه در دو سه دهه اخیر قلماً و بیاناً و عملاً سهم مهم داشت و در این زمینه منشأ آثار مهمی در اندیشه تقریبی و چاپ آثاری مهم در این زمینه و ارتباط با علمای اهلسنت شد.
دیدگاههای مرحوم آیتالله بروجردی در زمینه تقریب ظاهراً بیارتباط با دوران تحصیلاتش در اصفهان نیست و این چیزی است که هنوز به جد مورد مطالعه قرار نگرفته است! با این وصف مرحوم آقای واعظزاده در زمینه تقریب نظرات اجتهادی خاص خودش را هم داشت که گاه شاید با سلیقه عدهای دیگر سازگار نمیافتاد. مرحوم واعظزاده به مسائل اسلامی از نقطهنظر تمدنی و اندیشه حکومت هم نظر داشت و از این نقطهنظر دیدگاههای خاصی درباره تحولات خلافت راشدین داشت که بهنظر من همان هم دیدگاههای تقریبی ایشان را در سالهای بعد از انقلاب سمتوسوی میداد و گاه متمایز از اندیشه تقریبی مرحوم آیتالله بروجردی میکرد.
مناسب است مجموعه آثار مرحوم آیتالله واعظزاده منتشر شود تا ابعاد دیگر فعالیتها و اندیشههای آن مرحوم موردت وجه و مطالعه نسل کنونی قرار گیرد.
برچسب : حسن انصاری محمد واعظ زاده خراسانی