دیباچه

اختصاصی شبکه اجتهاد:در ادبیات دینی و عامیانه ایرانیان، خدا‌گرایی و دانش‌اندوزی دو قرین و هم‌نشین مهربان‌اند. دانش آنچنان روشن و روشنابخش است که در پرتویِ تابشش نیکی شناخته می‌شود. همچنین دانش‌اندوزانی که بار فزون‌تری از علم برمی‌گیرند، اگرچه به سال خُرد باشند؛ اما به خِرد کهن انگاشته‌ می‌شوند. آنان به خاک بسنده نکرده، از جان فزونی می‌یابند و در گذرگاه دنیا، راه مطمئن‌ و دقیق‌تری به‌سوی آفریدگار می‌پویند.


در ادبیات دینی و عامیانه ایرانیان، خدا‌گرایی و دانش‌اندوزی دو قرین و هم‌نشین مهربان‌اند. دانش آنچنان روشن و روشنابخش است که در پرتویِ تابشش نیکی شناخته می‌شود. همچنین دانش‌اندوزانی که بار فزون‌تری از علم برمی‌گیرند، اگرچه به سال خُرد باشند؛ اما به خِرد کهن انگاشته‌ می‌شوند. آنان به خاک بسنده نکرده، از جان فزونی می‌یابند و در گذرگاه دنیا، راه مطمئن‌ و دقیق‌تری به‌سوی آفریدگار می‌پویند.

آن دانش‌اندوزان خداجوی، هم‌صدا با هستی، جز فرمان او نمی‌پذیرند و مِهر خود را مدام بر او نثار می‌کنند. آنان نیک می‌دانند که جز او آفریننده‌ای نیست، از خاشاک تا هفت‌چرخِ بلند، از آتش و آب و خاک تیره‌رنگ، به یکتایی او گواهی می‌دهند و روان آدمی را به آن ذات پاک آشنا می‌سازند.

آری! در این انجمن، تنها عالمان بیداردل که بر درگاه دل خویش پاسبانی کردند، توانستند خِرد خود را از چیرگی هوا برهانند و بهره‌ای از دانش برده و راه راستی در پیش‌ گیرند‌، کردگار را سپاس گویند و جان و تن خود را به خدمت در فرامین او درآورند.

خِردپیشگان، کار امروز را به روزی دیگر وا نمی‌نهند. آنان می‌دانند بار و بر گلستان، اگر امروز مهیای چیدن باشد، چینش فردا، به کاری نمی‌آید. تن خویش به سستی و آسایش آشنا نمی‌سازند؛‌ چراکه باور دارند آسایش تن، ناتندرستیِ رأی را به دنبال دارد. همچنین همراهی «مرگ» در پس زندگی، پندی است که خردمندانِ بینادل، آن را می‌یابند و به‌آسانی می‌پذیرند که آدمی در هنگامه مرگ، همچون برگی به دستان باد است!

«دانش»ی که انسان را با «دنیا» آشنا سازد، به قول و گفتار، دست‌یافتنی است و نیز دانشی که فنّ و حرفه بیاموزد، به فعل و تکرار آموختنی است؛ اما علمی که فقر آدمی را گوش‌زد کند و غنای پروردگار را به او تعلیم دهد، به صحبت و کار، تحصیل‌‌کردنی نیست. آری! این علم، فیضی ربانی است: «أَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّه‏ُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشآءُ»۱

همچنین «دانش»ی که رو به دنیا دارد، آدمی را با «مجاز» آشنا می‌سازد و نمی‌تواند نقاب از صورت حقیقت بیفکند و تا «حقیقت» بی‌پرده و عیان نگردد، راهی به سرمنزل مقصود پیموده نمی‌شود. سرآغاز این راه، فروبستن چشمانِ ظاهربین است. آری، چشمی که فریفته صورت و رنگ باشد، به دیگرسوی نظر نمی‌افکند و اگر حکمتی ببیند، به‌جز «ظنّ و شک» نمی‌افزاید. این «ظن و شک» منزلگاه باثباتی نیست. اگرچه شک، آدمی را به طی‌کردن راهی فرامی‌خواند؛ اما قرارگاه قابل‌اطمینانی برای بقا نیست.

باری، رَستن از بند ظاهر و پریدن، به «دو بال» نیاز دارد: «یکی ظنّ و دیگری علم».

«ظن و گمان» یک بال‌وپر به آدمی می‌دهد. با یک بال‌وپر، مرغ وجود، گامی مختصر برمی‌دارد، افتان‌وخیزان سرنگون می‌شود، باز گامی‌ بیشتر به‌پیش می‌نهد و امید رسیدن به آشیان را در خود می‌پروراند. این در حالی‌ است‌ که حق‌متعال، «ظن و گمان» را قابل‌اندوختن نمی‌داند و در پی آن نوید «بی‌نیازی» شنیده نمی‌شود.

اینک گاهِ رهیدن از دستانِ ظنّ و رسیدن به آسمان حقیقت است،‌ مرغِ یک بال، با بالِ «علم»، پَر می‌گیرد و این‌بار چونان فرشته‌ای بی‌قیل‌وقال و بی‌گمان و بی‌مگر، رو به آسمان «حقیقت» پر می‌گشاید.

آری! «عقل» که سروش درونی است، راه جُستن را می‌آموزد و اگر در رَسن هوا گرفتار نیامده و صید ظلمت‌های نفسانی نشده باشد، عاقل را به شنیدن ندای «ولیّ خدا» فرامی‌خواند. آن «ولیّ» که سروش بیرونی است، بی‌واسطه از حق، علم آموخته است؛‌ زیرا وجودش به نور عالم‌تاب، درخشش یافته، عقل را روشنایی می‌بخشد. «دین»، انعکاس نور حق از آئینه صافی وجودِ ولیّ است که چون بر وجودِ بی‌غبار عقل بتابد، پرتواَش چشمِ جان را می‌گشاید و جانِ حقیقت، را آشکارا می‌کند.

همچنین «علم دین»، رموز رفتن به افلاک، از مغز خاک است. آن کسی که خود را بر این جاری زلال می‌افکند، جان را در مسیر دریای حقیقت قرار می‌دهد. جوینده‌ای که به ندای «عقل و دین» گوش فرامی‌دهد و «علم دین» را طعمه صید دنیا نمی‌سازد، به دریای حقیقت نایل می‌گردد و طعمه نهنگ غفلت نمی‌شود. آن دلی که از زنگار آز و بخل و حرص، به دور مانده، و دانش عالَمِ «مجاز»، او را از «حقیقت»، ردع نکرده باشد، موضع ناکِشته و برگ سفیدی است که مشرّف به نوشتار حق می‌گردد.

باری، «دانش»ی که با مراقبت و سیر، پی‌جوی حقّ است، «اصل»ش از سرای دیگر است و «فرع»ی است که به اصل خویش بازمی‌گردد و این‌چنین است که گنج معارف به دست این‌دانشیان پارسا، از معدن دین سَر بیرون می‌آورد و آفتاب عالم‌تاب می‌شود. در هر دوره‌ای فرزانه‌ای پیشگام می‌شود و بر سرای هر معرفتی فرهیخته‌ای خوش‌نام می‌درخشد و با محبت و مِهر تعلیم دین و دیانت می‌دهد.

و اینک این مقال، در ستایش فرزانه‌ای عالَم‌تاب است: استاد فقید «آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی» که حکایت او، قصه طپش عشق و دانش از دل سرزمین خراسان است. استاد، جوینده‌ای بود که از خرمن فرزانگانی سترگ، خوشه‌ها برچید. او در اندوختن علم، به معرفتی خاص بسنده نکرد و در بسیاری از معارف و علوم دینی، زانوی ادب بر آستان بزرگ استادان صاحب‌نام، سایید.

از ویژگی‌های استاد واعظ‌زاده، بهره‌گیری وافر از محضر آیت عظمای الهی «مرحوم سید بروجردی» بود؛ همو که بر بلندای دانش، هر معرفت‌اندوزی را رهنمون راهی و معرفتی می‌شد و البته به این شاگرد باهوش خود نیز نگاه امید داشت. استاد واعظ‌زاده، معارف قرآن و سنت والای عترت را با دلالت این آیتِ الهی دریافت کرد و در شرافت تدوین مجموعه فاخری چون «جامع احادیث شیعه»، با راه‌یافتگان سهیم بود.

مرحوم استاد همچون سید بروجردی در تألیف «اهل‌ قبله» کوشا بود و اندیشه هم‌زیستی و هم‌گرایی بر مدار عترت نبوی را نیز از ایشان به یادگار داشت و در این راهِ پُر افت‌وخیز، با مجاهدت بسیار دست بر دامان اهل‌بیت(ع) می‌فشرد. اسلام را دین عالَمیان می‌دانست و سرآغاز آن را در بازگشت به «امّت یکپارچه» می‌دید. شریعت را از سلسله فقیهان مکاتب گوناگون آموخته بود و پُرتلاش در آموختن هر دانشی، زمان را خسته کار خویش ساخته بود.

دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان‌ رضوی، به پاسداشت زحمات این استاد روشن‌بین و فرزانه، گردهمایی عالمانه‌ای را با حضور فرهیختگان پیشِ ‌رو، فراهم ساخت تا در عرصه «تفسیر و تفسیرنگاریِ اندیشمندان خراسان»، ستاره‌ پرفروغ دیگری را در معرض شناخت دانش‌اندوزان و طالبان حقیقت قرار دهد.

معرفی آثار ارزشمند قرآنی آن فقیدِ سفرکرده و نکوداشت تلاش‌های پُر ارزش «تقریب»یِ وی، به‌همراه برخی از چکامه‌های تراویده از قلم بزرگان این مرزوبوم در سپاس از ایشان، حاصلی است که به همت «شبکه بین‌المللی اجتهاد» فراهم گردیده و آن را تقدیم پیشگاه عالمان حقیقت‌جو می‌نماییم. امید که خداوند منان تلاش‌های انجام‌شده را پذیرا باشد.

در پایان از مساعی عالمانه جملگی نویسندگان و همکاری تمامی دست‌اندرکاران این برونداد، بویژه مدیرمسئول «شبکه بین‌المللی اجتهاد»، جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین مجتبی الهی‌ خراسانی، سردبیر محترم یادنامه، جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی رحمانی و نیز تدوین و گردآوری جناب آقای امید حسینی‌نژاد و تنظیم و ویراستاری علمی جناب آقای دکتر مهدی قاسمی قدردانی می‌کنیم.

 اداره‌کل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان‌ رضوی

 

 

پی‌نوشت

[۱] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴؛ مصباحُ الشریعه، ص۱۶.