اندیشه تمدنی، صرفاً با کار علمی نهادینه نمی‌شود

اختصاصی شبکه اجتهاد:مدیریت پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان، ابتدای سال ۱۳۹۵، با اخذ مجوز رسمی از وزارت علوم، به پژوهشکده اسلام تمدّنی، ارتقا یافت و به یکی از معدود مراکزی تبدیل شد که تخصّصا به مباحث علمی حول محور «اسلامی تمدّنی» می‌پردازد. با سید علیرضا واسعی، مدیر پژوهشکده و پژوهشگر قدیمی علوم اسلامی، از توفیقات و کاستی‌های پژوهشکده و برنامه‌های آن برای آینده سخن گفتیم.


تمدن چیست و بایسته‌های آنچه اموری است؟

واسعی: ارائه تعریفی مقبول و همه‌پسند از تمدن، کار آسانی نیست، چنان‌که دیگر مفاهیم انتزاعی از چنین مشکلی برخوردارند، اما برای ایجاد مفاهمه، چاره‌ای جز بیان تعریف مختار نیست. تمدن را برخی به اعتبار علت غایی و مظاهر آن تعریف می‌کنند و برآنند که تمدن دستاوردهای محقق شده و عینی مثل علوم، هنر و معماری، تشکیلات اداری، عمران و آبادانی، صنعت و فناوری است، برخی به اعتبار علت مادی تعریف می‌کنند و تمدن را همان امکانات زندگی و رفاه مادی ذکر می‌کنند؛ همان چیزهایی که آدمیان درگذر زمان در زندگی خویش پدید آوردند و مصداق روشن آن را علوم بیان می‌کنند. برخی هم آن را به اعتبار علت صوری تبیین می‌کنند و جلوه‌های پیشرفتگی، اعم از نظم، امنیت، آزادی و عدالت را تمدن می‌دانند و برخی دیگر هم به اعتبار علت فاعلی و می‌گویند: تمدن چیزی است که انسان درگذر زمان، برای آرامش و آسایش خویش پدید آورده است؛ و به تعبیر شریعتی، تمدن چیزی است که بشر آن را می‌آفریند، نه آنچه طبیعت در اختیار انسان می‌نهد.

اما برخی دقیق‌تر به آن نگریسته و آن را جدای از مظاهر و دستاوردهای عینی تعریف کرده‌اند. توین‌بی، تمدن شناس بزرگ انگلیسی، تمدن را تلاش بـرای آفریدن جامعه‌ای می‌داند که کل بشریت بتوانند با هم‌نوایی در کنار یکدیگر در درون آن زندگی کنند و ویل دورانت آن را نظمی اجتماعی ذکر می‌کند که در نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان‌پذیر می‌شود. با این بیان‌ها می‌توان در یک جمع‌بندی گفت: تمدن وضعیت، حالت یا سازوکاری انسانی است که زندگی بهتر برای بیشترین را فراهم می‌سازد و به تعبیر دیگر عبارت است از نوع خاصی از زندگی مبتنی بر آیین‌ها و اصول نهادینه ‌شده که امکان زیست حداکثری برای آدمیان را میسر می‌سازد. بدیهی است که تحقق چنین زندگی به چند اصل اساسی و انسانی نیازمند است؛ ۱٫ امنیت همه‌جانبه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فکری و…، ۲٫ آزادی برای همگان به‌گونه‌ای که امکان اراده گری و اعمال ‌نظر برای آدمیان فراهم باشد، ۳٫ نظم مبتنی بر ضوابط و آیین‌های روشن که براساس طراحی زندگی امکان‌پذیر شود و ۴٫ اخلاق و هنجارهای ارزش محور که روابط متعالی آدمیان را طراحی می‌کند.

بایسته‌های فقه تمدنی چیست؟ برای نیل به فقه تمدنی چه اصلاحاتی در مسائل موجود و نوع رویکرد فعلی به دانش فقه و اصول باید انجام شود؟

واسعی: به نظر می‌رسد ابتدا باید برای فقه تمدنی تعریفی ارائه کرد. شاید دو وجه برای آن بتوان در نظر گرفت؛ یکی فقهی بر پایه تمدن است یا فقه مبتنی بر رویکرد تمدن (پیشافقهی) و دیگر احکامی که فقه برای تمدن بیان می‌دارد (پساتمدنی). آنچه در این عرصه قابل‌پیگیری و تمدن‌آفرین است و طبعاً اهمیت دارد، رویکرد اول است. اگر فقه با رویکرد تمدنی فهم و ارائه شود و فقیه با بینش تمدنی پیش برود، دسته‌ای از احکام حقوقی، اجتماعی، حتی معاملات و امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر تغییر پیدا می‌کند و مقوله‌های نظیر جهاد، تعزیرات، حدود و دیات و نیازمند بازخوانی می‌شوند. نگاه تمدنی، نگاهی انسان‌محور است و به‌عنوان مبنایی برای فقه شمرده می‌شود؛ اما در نگاه دوم که امری پسینی است، فقه محدودنگر و بازدارنده وارد صحنه می‌شود و نه‌تنها نمی‌تواند در توانمندسازی تمدن گام بردارد، بلکه مانع تحقق و شکوفایی آن خواهد شد، چنان‌که در فقه تکفیری و وهابی آشکارا قابل‌ شناسایی است.

بایسته‌های فقه تمدنی را با توجه به تعریفی که از تمدن وجود دارد، می‌توان در چند مسئله خلاصه کرد: اول ‌از همه، نگاه توحیدی به هستی و تلقی خالق و مخلوقی به رابطه خدا و انسان است. انسان قرآنی، کاملاً تمدنی است. فقه اگر چنین نگاهی را فراپیش داشته باشد، فرصتی به نگاه محدود و تنگ نمی‌دهد. شاید سخن امام علی (ع) برای این منطق قابل استناد باشد که می‌فرماید همه آدمیان یا در دین با تو برادرند یا آفرینش با تو همانندند. این بیان امام اگر مدنظر قرار گیرد، قطعاً فهم متفاوتی از احکام حاصل می‌شود. دوم، نگاه کرامت‌داری به انسان است. انسان به شأن انسانی محترم و دارای کرامت است و اگر این حیث ارزشی در او دیده شود، فهم دیگری برای عالم شریعت حاصل می‌شود. سوم، دغدغه عدالت است. چهارم، مقوله اخلاق است و پنجم، مسئله حقوق آدمیان است علاوه بر تکلیفی که دارند. محصول چنین نگاهی مدارا و مسامحه با آدمیان و ارج‌گذاری به فهم و داشته‌های دیگران است که در پرتو عقل اندیشی، نه التزام به نقل گرایی به‌دست‌آمدنی است.

فقه تمدنی برابر این نگاه، فقهی انسان‌اندیش، جامعه‌نگر، فراشریعتی و ناظر به حیات متعالی است که بیش از طرد و دفع، جذب و میل آفرین است و دایره دیانت را گسترده می‌بیند، چنان‌که رسول خدا برای کافه انسان‌ها و رسول عالمیان بود. نگاه تمدنی، نگاهی جامع و فرانگرانه است و به امکان سازی بیشتر برای آدمی نظر دارد.

پژوهشکده اسلام تمدنی تاکنون چه گام‌های پژوهشی برای نیل به فقه تمدنی برداشته است؟

واسعی: پژوهشکده با رویکرد تمدنی، البته از سابقه زیادی برخوردار نیست و تازه گام‌های آغازین را برمی‌دارد؛ اما امید دارد بتواند در درازمدت اندیشه و بینش تمدنی را در حوزه‌های مختلف، ازجمله فقه اشراب کند. بدیهی است چنین رویکردی نه به‌آسانی و سرعت محقق شدنی است و نه با تلاش عده‌ای اندک و پژوهشکده‌ای کوچک میسر است، بلکه همتی همگانی با پشتوانه حوزوی طلب می‌کند، چنان‌که رهبری معظم بارها بر آن تأکید کردند. هم‌اکنون آنچه در توان و امکان پژوهشکده است، دنبال می‌شود.

آیا اولویت‌های پژوهشی پژوهشکده برای نیل به اسلام تمدنی، پژوهش‌های بنیادین است یا کاربردی؟

واسعی: اساساً پژوهش‌های معطوف به علوم انسانی، در معنای گسترده‌اش، مطالعات بنیادی شمرده می‌شوند، جز برخی از رشته‌ها مثل روانشناسی و اقتصاد که در علوم انسانی بودن آن‌ها گفتگوست. اما مطالعات بنیادی خود به دو دسته قابل ‌طبقه‌بندی است؛ دسته‌ای از آن‌ها نظری محض است و صرفاً برای تقویت ذهن و تمرین اندیشه کارآمدند و نتیجه عینی و روشنی در زندگی ندارند، مثل مباحث فلسفی سنتی و برخی از مباحث کلامی؛ البته چنین مطالعاتی خود ارزش نظری دارند. دسته‌ای دیگر دانش‌هایی ناظر به نیازهای اساسی زندگی آدمی و گره‌گشایآن‌اند و نتیجه مطالعات در رفتار، تعامل، نوع نگاه، پویایی و …اثرگذار است. پژوهشکده اسلام تمدنی در این مسیر گام برمی‌دارد و می‌کوشد تا اسلام را به‌عنوان دینی تمدن ساز به مطالعه بگیرد و از یک‌سو، دستاوردهای پیشین آن را نشان دهد که چگونه در دوره‌ای از تاریخ سرآمدی خود را بر تمدن‌های جهانی نشان داد و زندگی متعالی و شکوفایی برای پیروان یا جامعه‌اش پدید آورد؛ و از دیگرسو، تبیین کند که نقشی که در دنیای امروز ایفا می‌کند چیست و در چه عرصه‌هایی حضور و نفوذ مؤثر دارد و میزان پاسخگویی‌اش به نیازهای پایه‌ای چقدر است؛ و از سوی سوم برای طراحی آینده چه ظرفیت و امکانی را داراست.

اسلام گاهی به‌عنوان مجموعه‌ای از اخلاقیات، احکام شرعی و آموزه‌های کلامی که در نهایت برای سامان‌دهی فکری یک فرد و اصلاح او است شناسایی می‌شود و گاهی به‌عنوان دینی دنیاساز، اجتماعی و حاوی اصول متعالی، شناخته و معرفی می‌شود. این دو نگاه با هم متفاوت‌اند. اسلام تمدنی، نگاه دوم است که با همه نگاه‌هایی که تاکنون وجود داشته متفاوت است، چون در پرتو آن، هم اخلاق، هم فقه و هم کلام بازتعریف خواهند شد و معنایی دیگر خواهند یافت.

آیا حضور این پژوهشکده در مشهد توانسته است حوزه علمیه این شهر را به رویکرد تمدنی در درس‌ها و پژوهش‌ها علاقه‌مند سازد؟

واسعی: عرض شد که این پژوهشکده تازه پای به عرصه فعالیت نهاده است و انتظار تأثیرگذاری آن در این زمان کوتاه، انتظاری آرمانی است، اما در آینده نیز شاید نتواند به‌تنهایی چنین نقشی را ایفا کند. پژوهشکده می‌کوشد با انجام پژوهش‌های عالمانه در حوزه‌های مختلف علوم اسلامی و انسانی، برگزاری نشست‌های هم‌اندیشانه با صاحب‌نظران، نقد کتاب و نظریه‌پردازی، برپایی جلسه‌های مناظره و گفتگو، آهسته‌آهسته فضای مناسبی برای توسعه تمدن اندیشی و تعمیق بینش تمدنی نقش‌آفرینی کند و این مهم را به مخاطبان خویش القا نماید.

تأکید بر این نکته را لازم می‌دانم که امروزه نگاه تمدنی به مقوله‌های گوناگون، از جمله فقه در حال گسترش است. همین‌که بزرگان نظام و حوزه بر احترام به مذاهب و فرق تأکید می‌کنند، حرمت پیروان ادیان را لازم می‌شمارند، دم از حقوق بشر زده و از آزادی شهروندان سخن به میان می‌آورند، بر عدالت، برابری و آسایش همگانی پافشاری می‌کنند، یعنی توجه به عنصر تمدنی جای خود را پیدا کرده و در حال نهادینه شدن است. پژوهشکده هم در این راستا وارد فعالیت می‌شود تا با کمک دیگران، نگاه تمدنی را ثبات بخشد.

برای گسترش اندیشه تمدنی و حساس سازی مجامع حوزوی به آن، صرف انجام کارهای علمی یا نشست‌ها کفایت نمی‌کند، بلکه فرهنگ‌سازی اجتماعی و اصلاح نگاه متصدیان و مدیران اجرایی و دست‌اندرکاران هم لازم است. سوگمندانه هنوز کسانی هستند که دریافت درستی از این مفاهیم ندارند و چه‌بسا به مصادره آن‌ها به نفع یک رویکرد دست می‌زنند و به‌گونه محتواسازی غلط انجام می‌دهند، اما باید کوشید تا فضای فکری به نفع تمدن اندیشی و اسلام تمدنی تمام شود.

برنامه‌های آتی برای نهادینه کردن رویکرد تمدنی به فقه چیست؟

واسعی: رویکرد تمدنی فقه با رویکرد تمدنی به فقه متفاوت است. در رویکرد اول که معرفت درجه اول است، تلاش برای فهم فقهی از دریچه تمدن است و «تمدن به‌مثابه یک مبنا» در فقه شمرده می‌شود. اگر فقیهی دارای نگاه تمدنی باشد یا اگر تمدن اندیشی در فضای فقه پراکنده شود، نوع استنباط و فتوا تغییر خواهد کرد، چنان‌که زمان و مکان در درک و دریافت حکم تأثیر جدی دارند. به‌عنوان نمونه، در فقه روایت اندیش یا نقل گرا، چه‌بسا احکام سخت‌گیرانه‌ای برای افراد غیر متدین به دیانت آسمانی یا حتی پیروان ادیان دیگر بیان شدنی باشد، اما در فقه تمدنی با نگاه معتدلانه‌ای پیش برود. این رویکرد تمدنی فقه است، ولی رویکرد تمدنی به فقه، نگاهی از بیرون و معرفت درجه دوم یا فلسفه فقهی است. در این نگاه، پرسش اصلی آن است که آیا دانش فقه که تاکنون به‌عنوان مجموعه‌ای از احکام فردی و سخت (انعطاف‌ناپذیر) با عنوان شریعت، مورد تعلم، تعلیم و کاربست قرار داشت، می‌تواند اثر تمدنی و نقش تمدن‌سازی داشته باشد یا نه؟ در این نگاه، نه محتوای فقه، نه روش استنباط فقه و نه احکام تمدن‌محور فقهی، هیچ‌یک مدنظر نیست، بلکه خود دانش فقه مورد گفتگوست که آیا می‌تواند در عرصه تمدن کارآمد باشد یا نه؟ این نگاه البته بسیار مهم است و در فلسفه فقه یا دانش‌های برون فقهی جای می‌گیرد. پژوهشکده اسلام تمدنی با این رویکرد، طرح‌هایی دردست انجام دارد و نشست‌هایی را برگزار کرده است، هرچند با توجه به نیروها و امکانات در اختیار، تا رسیدن به نتیجه مطلوب فاصله زیادی دارد. امید می‌رود با همراهی مراکز حوزوی و موسسه‌های پژوهشی، مسیر فعالیت‌های جدی فراهم شود.