باید سیمز اسلامی را بسازیم

اختصاصی شبکه اجتهاد:بازی‌های شبیه‌ساز، یکی از مهم‌ترین ژانرها در بازی‌های رایانه‌ای هستند. شاید بتوان پرچم‌دار این ژانر از بازی‌ها را بازی «سیمز» دانست. حال و هوای این بازی و نقدهای وارد به آن را با حجت‌الاسلام سید محسن میرمرشدی، کارشناس و فعال در حوزه گرافیک کامپیوتری، پویانمایی، فیلم‌سازی و نرم‌افزارها در میان گذاشتیم. فارغ‌التحصیل مؤسسه امام خمینی، در این گفت‌وگو علاوه بر بیان آسیب‌های سیمز، به نقشی که بازی‌های شبیه‌ساز در آموزش، تعمیق باورهای مذهبی و معرفی تاریخ یک کشور دارند، می‌پردازد.


به‌طورکلی مزایا و کارکردهای بازی‌های شبیه‌ساز مثل “سیمز” را در چه اموری می‌دانید؟

بازی‌هایی مثل بازی‌ “سیمز” که در ژانر شبیه‌سازی، ساخته‌ شده‌اند، یکی از قوی‌ترین جنبه‌های آموزشی را در بازی‌ دارند. بازی‌های شبیه‌ساز می‌توانند تجربه‌های جدیدی را برای افراد ایجاد کنند، مثل تجربه شرایط و موقعیت‌های خاص، تجربه مکان‌های خاص، مشاغل خاص، حرفه‌های خاص، مناسک و آداب و سبک زندگی خاص. تجربه این موارد در زندگی واقعی، خیلی هزینه‌بر و دست‌نیافتنی است و گاهی به‌صورت معمول امکان‌پذیر نیست. بازی‌های شبیه‌ساز، می‌توانند به‌خوبی این شرایط را بازسازی کنند.

در حقیقت، اولین بازی‌های شبیه‌ساز، نرم‌افزارهای شبیه‌سازی بودند که با اهداف آموزشی ساخته شدند. از این نرم‌افزارها برای آموزش خلبانی، آموزش ماشین‌های سنگین، آموزش تیراندازی و موارد دیگر، به‌خصوص در نیروهای ارتشی و نظامی استفاده می‌شود. با شبیه‌سازی کردن شرایط و موقعیت‌ها، هزینه‌های تجربی پایین می‌آید. به همین دلیل، این نرم‌افزارها، ابزار آموزشی و کمک‌آموزشی خیلی خوبی هستند.

به نظر من، این دسته بازی‌ها یکی از مفیدترین دسته بازی‌هایی هستند که می‌توان از آن استفاده مفید کرد. اگرچه بازی‌هایی که امروزه در غرب ساخته‌شده، با فرهنگ جامعه ما مغایرت داشته و نیاز به بررسی جدی دارد.

در نگاه اول بسیاری از این بازی‌های شبیه‌ساز، مفید هستند و من هم با آن موافق هستم، ولی وقتی می‌خواهیم آسیب‌ها و مضرات بازی را بررسی کنیم، باید در ابتدا بازی را خوب بشناسیم. در مباحث رسانه‌ای و هنری، ابتدا باید آن مدیا و رسانه یا حوزه رسانه‌ای به‌خوبی شناخته شده و مزایا و معایب هر حوزه به‌دقت بررسی شود.

برای روشن شدن موضوع مثالی می‌زنم. فناوری جدید مثل یک اژدها یا اسب سرکش است. این اسب سرکش لگدهای زیادی می‌پراند، آدم را به این‌طرف و آن‌طرف می‌زند و مشکلاتی ایجاد می‌کند، ولی اگر بتوانید آن را رام کنید، بهترین استفاده‌ها را به شما می‌رساند؛ لذا همیشه باید مواظب سرکشی‌ها و لگدپرانی‌ها و آسیب‌زدن‌هایش باشید. به همین دلیل، شناخت آسیب‌ها در کنار بررسی ظرفیت‌ها بسیار مهم است.

آسیب‌های این بازی و این‌گونه بازی‌ها چیست؟

آسیب‌هایی که این‌ بازی‌ها دارند، دو دسته است؛

دسته اول، آسیب‌های مشترک بین همه بازی‌ها و مخصوصاً بازی‌های شبیه‌ساز است. دسته دوم، آسیب‌هایی که مخصوص هر کدام از این‌هاست؛ یعنی یک‌سری آسیب‌های مشترک وجود دارد و یک‌سری آسیب‌های خاص که مخصوص هر بازی است.

در بحث آسیب‌های مشترک، اولین مورد غوطه‌وری در فضای مجازی است. در مواردی مثل بازی سیمز که بازیکن باید یک زندگی واقعی را شبیه‌سازی کند، فرد ناخودآگاه وارد ضوابط و شرایط بازی شده و مدت‌های طولانی در فضای تخیلی و مجازی می‌ماند و ساعت‌ها، روزها و هفته‌های زیادی، پای این بازی وقت می‌گذارد. بازیکن خود را در آن شرایط قرار داده و با آن موقعیت، هم‌ذات‌پنداری می‌کند. در نتیجه فرد در بازی غوطه‌ور می‌شود. از آن‌جا که این بازی به زندگی واقعی و روابط حقیقی، بسیار نزدیک است، افراد از روابط و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد، لذت می‌برند و دوست دارند آن را ادامه‌ دهند. بازیکن آن‌قدر در این فضا غرق می‌شود که از عالم واقع جداشده و دور می‌افتد. این دوری نسبی که به آهستگی رخ می‌دهد، نوعی فردگرایی یا ایندیویجوالیزم (individualism) خاص در فرد ایجاد می‌کند.

فردگرایی به معنی دوری از فضاهای اجتماعی واقعی و فرورفتن در خود است. وقتی فرد خانواده‌ای را در فضای مجازی می‌سازد، می‌تواند تمام اعضا آن خانواده و سبک زندگی آنان را کنترل کند، در حالی‌ که این فرد ممکن است نوجوانی باشد که در زندگی واقعی، تحت کنترل والدین خود بوده و با آنان مشکل داشته باشد. از طرفی ممکن است فرد در بازی امکاناتی داشته باشد که در زندگی واقعی دور از دسترس است. وی می‌تواند در زندگی مجازی چیزهایی را به دست آورد که در زندگی واقعی دست‌نیافتنی هستند. این موضوع، بازی را جذاب کرده و فرد کشش زیادی نسبت به آن پیدا می‌کند و در نتیجه مدت‌زمان زیادی را صرف بازی می‌کند. این غوطه‌وری و دور شدن از اجتماع و جامعه واقعی، آسیب‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی زیادی ایجاد می‌کند. همان‌طور که می‌دانید، اسلام مخالف فردگرایی خاص و دوری از جهان واقع است و آن را خلاف جریان طبیعی زندگی می‌داند.

دومین آسیبی که در این نوع بازی‌ها به فرد وارد می‌شود، دور شدن از قوانین و مقررات و روابطی است که در جامعه واقعی و خانواده وجود دارد. بسیاری از این روابط، به‌اجبار بر ما تحمیل می‌شوند و ما در انتخاب آن‌ها نقشی نداریم. ما خانواده، شهر محل زندگی، جنسیت، نژاد، ظاهر و حتی گاهی شغل خود را انتخاب نمی‌کنیم. در حالی‌ که در بازی سیمز، فرد می‌تواند همه‌چیز را انتخاب کند. در نتیجه، افراد به‌وسیله این بازی تمام کمبودهای شخصیتی و فردی و اجتماعی خود را جبران می‌کنند. البته بازی سیمز یکی از بازی‌های شبیه‌سازی است و یک بازی پیشرفته‌تر به نام سکند لایف (Second Life) وجود دارد که افراد بزرگسال‌ هم به‌صورت جدی از آن استفاده می‌کنند.

در این بازی، بازیکن شخصیتی از خودش به نام آوتار یا آواتاری می‌سازد که کاملاً مغایر با شخصیت واقعی فرد است. اگر قد کوتاهی دارد، قدش را بلند می‌کند. اگر رنگ پوستش تیره است، آن را روشن می‌کند و اگر رنگ چشمش سیاه است، رنگی می‌کند. فرد با این روش، کمبودهایی را که در جهان واقعی دارد، در فضای مجازی پوشش می‌دهد. این شرایط مورد قبول اسلام نیست؛ زیرا از نظر شارع فرد باید به آنچه خدا برایش در نظر گرفته، قانع باشد. در نتیجه این بازی، فرد به‌جای این‌که خلقت خدا را بپذیرد و تلاش کند تا در جهت کمال روحی و فکری حرکت کند، به دنبال تغییر ظواهر دنیوی مثل لباس، قیافه، رنگ چشم، رنگ مو و… است.

این بازی به دنبال دامن زدن به هوی و هوس‌ها و شهوات دنیایی و مادی است. یکی از دلایل محبوبیت این بازی هم این است که افراد می‌توانند کمبودهای خود را در فضای مجازی جبران کنند. فرد زمان‌ زیادی را صرف این بازی کرده و از فضای واقعی دور می‌شود. این بازی در واقع یک نوع فرار از واقعیت است؛ یعنی به‌جای این‌که واقعیت را تغییر دهند، آن را در فضای مجازی دست‌کاری می‌کنند. این وضعیت، باعث انزوای فردی در فضای واقعی می‌شود. در فضای مجازی، فرد خوش‌تیپ بوده و به‌راحتی با جنس‌ مخالف ارتباط برقرار می‌کند، شغل خوبی داشته و ثروتمند است، ولی در زندگی واقعی یک کارگر ساده است که قیافه خوبی هم ندارد. چنین وضعیتی، ناخودآگاه فرد را در فضای واقعی منزوی کرده و به کمبودهای وی دامن می‌زند. تناقض ایجادشده، باعث می‌شود فرد به فضای مجازی پناه برده و زمان بیشتر و بیشتری را در آن بگذراند. نتیجه این غرق شدن در بازی، دامن زدن به کاستی‌ها و کمبودهای روانی است.

مشکل دیگری که در نتیجه این بازی رخ می‌دهد، سوق دادن افراد به ساده‌انگاری است. در فضاهایی مثل بازی‌های شبیه‌ساز، کاربر مانند خدا است، روی زمان و افراد کنترل دارد. می‌تواند زمان را جلو و عقب ببرد یا اتفاقات را دست‌کاری کند. البته یک‌سری محدودیت‌ هم وجود دارد، ولی کنترل خیلی از امور در دست بازیکن است و به هیچ‌کس هم نباید پاسخگو باشد.

البته سیمز بازی محدودی است، ولی بازی‌های اوپن ورلد (Open World) هم وجود دارند. بازی‌هایی مثل بازی جی تی اِی (GTA)، مخصوصاً نسخه‌های IV آن و بازی سکند لایف، که افراد بدون هیچ محدودیتی، هر کار بخواهند انجام می‌دهند. نتیجه این آزادی و قدرت مطلق این است که فرد دچار ساده‌انگاری شده و احساس قدرت می‌کند.

اشکال دیگر این نوع بازی‌ها، بحث قبح‌ریزی از گناه است. در فضای مجازی فرد به‌راحتی می‌تواند با همسران دیگران ارتباط داشته باشد، بدون ترس از پلیس و مجازات دزدی کند یا هر نوع معصیتی را انجام دهد. البته این‌ مواردی که ذکر شد، مربوط به بازی‌ سیمز نیست، ولی بازی‌های شبیه‌ساز، برای ایجاد جذابیت و جلب مردم، محدودیت‌های جهان واقع را کم می‌کنند. نگرانی بابت قبح‌زدایی از معصیت و اعمال غیراخلاقی، اختصاص به جوامع مذهبی ندارد. حتی در جوامعی که دین و مذهب هم مطرح نیست، این‌که فردی در بازی GTA AV، مسلسل برداشته و هر کس را که بخواهد بکشد یا جلوی هر ماشینی را گرفته و راننده را پیاده کرده و ماشین را بدزدد، خلاف ارزش‌های جامعه است. زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و قوانین اجتماعی در بازی، نوعی آموزش مسائل غیراخلاقی است؛ زیرا ناخودآگاه به فرد القا می‌شود که انجام اعمال خلاف چندان هم دور از ذهن و غیرممکن نیست.

به‌طورکلی ایراد اصلی بازی‌های شبیه‌ساز این است که سبک زندگی غربی را ترویج می‌کند. در این بازی فرد تشویق می‌شود به ظواهر زندگی بپردازد، خانه‌ و وسایلش را عوض کند، ماشین بهتری بخرد، با فرد بهتری ارتباط داشته باشد و شغل پردرآمدتری به دست بیاورد. در این جامعه خیالی، دین و مذهب هیچ جایگاه خاصی ندارد. البته گرایش‌های اخلاقی خاصی در این بازی دیده می‌شود. در ابتدای بازی، یک‌سری گرایش‌های شخصیتی برای فرد تعیین می‌شود، مثل بازی سیمز سه، ولی در حین بازی به‌راحتی می‌توان این اصول را زیر پا گذاشت. در نهایت، روند بازی به سبک زندگی‌های غربی است. می‌توانید حیوانات خانگی داشته باشید، به پارتی شبانه یا دانسینگ بروید، با هر کس که دوست داشتید، ارتباط داشته باشید، مشروب بخورید یا هر رفتار دیگری که خواستید می‌توانید انجام دهید.

نکته جالب این است که این بازی‌ها، همه جوانب زندگی غربی را هم منعکس نمی‌کند. به‌طور مثال، آمریکا که همه فکر می‌کنند مهد آزادی است، یکی از مذهبی‌ترین کشورهای دنیاست. عده زیادی از مردم آمریکا بسیار مذهبی هستند و مناسک مذهبی را رعایت می‌کنند، در حالی‌ که در این بازی، مسائل مذهبی مطرح نمی‌شود. حتی روند بازی به نحوی است که مسائل عقیدتی و دینی وارد زندگی بازیکن نشود. مباحث معرفتی و اعتقادی سنگینی پشت این‌ بازی‌ها هست که جا دارد بررسی شود.

مباحث نمادشناختی هم در بازی سیمز مطرح‌ شده است و عده‌ای معتقدند نمادهای فراماسونری و صهیونیستی و شیطان‌پرستی در این بازی وجود دارد. بازی سیمز، نسخه‌های متفاوتی دارد. یک نسخه از آن با نام نسخه سوپرنچرال (supernatural)، یعنی نسخه‌ای که مسائل ماوراء طبیعی را در خود دارد، وارد بازار شده است. در این نسخه، موضوعاتی مثل ارواح، خون‌آشام‌ها و شیطان‌پرست‌ها، به صراحت مطرح می‌شود. فرد در این بازی می‌تواند شیطان‌پرست یا خون‌آشام بوده و خون انسان‌ها را بخورد. بازیکن می‌تواند در نقش یک روح ظاهر شود، البته حتی روح شدن فرد هم مادی است؛ یعنی ارواح فقط در خاطرات دنیوی خود سیر می‌کنند. به‌طور مثال، وقتی با یک روح صحبت می‌کنید، هیچ حرفی از زندگی پس از مرگ نمی‌زند. برعکس، ارواح فقط از خاطرات و اتفاقات این دنیا سخن می‌گویند.

در این بازی، حتی زمانی که به مرده‌ها رجوع می‌کند هم سخن از زندگی دنیاست و چیزی به‌عنوان زندگی بعد از مرگ یا آخرت به میان نمی‌آید. در مقابل، اعتقاداتی مثل جادوگری، فال و طالع‌بینی و خرافاتی که در غرب رایج است، به‌وفور مطرح می‌شود؛ مثل نعل اسب که باعث خوش‌شانسی می‌شود. منظور من این است که حتی در نسخه سوپرنچرال هم به‌جای سخن گفتن از ماوراءالطبیعه، از خرافات، جادوگری و فال‌بینی صحبت می‌شود.

آیا امکان تولید بازی‌های شبیه‌سازِ مفیدِ بدون آسیب مثل سیمز در کشور ما وجود دارد؟ یا با توجه به اینکه فرمودید جذابیت بازی به آزادی در آن است، خلاف فرهنگ و مذهب بوده و عملاً مفید نخواهد بود؟

همان‌طور که قبلاً گفتم، ابتدا باید هر رسانه‌ای را شناخت و مزایا و معایب آن را بررسی کرد. بازی‌های شبیه‌ساز، از نظر ما مشکلات و معایبی دارد؛ زیرا سازندگان بازی، اهداف مورد نظر خود را از ساخت این بازی دنبال می‌کردند. اگر ما بازی را بر طبق اهداف و ارزش‌های جامعه خود بسازیم، حتماً نتیجه‌بخش خواهد بود. به‌عنوان‌مثال، به بازی‌های شبیه‌سازی که در حوزه ورزش ساخته می‌شود، توجه کنید. یکی از پرطرفدارترین این بازی‌ها، بازی‌ پی اس (PES) یا بازی‌های جام جهانی است. این بازی‌ها هم نوعی بازی شبیه‌سازی هستند که در آن بازی‌هایی مثل بازی فوتبال شبیه‌سازی می‌شود. افراد در بازی فوتبال نمی‌توانند هر کاری که خواستند انجام دهند. نمی‌توانند مرتکب قتل، دزدی و خشونت شوند. در بازی مجازی هم باید تحت قواعد فوتبال بازی کرده و قوانین یک بازی واقعی را اجرا کنند. در این بازی‌ها، اوت و آفساید و کرنر و بقیه قوانین بازی واقعی وجود داشته و نمی‌توان از حکم داور سرپیچی کرد. جذابیت این بازی به این دلیل است که فضای ورزشگاه را برای شما شبیه‌سازی می‌کند و به شما تجربه‌‌ای از یک واقعیت را به‌صورت مجازی می‌دهد. یک فرد عادی که نمی‌تواند در ورزشگاه چند ده‌هزارنفری با صدای تشویق جمعیت بازی کند، در فضای مجازی در نقش بازیکن حرفه‌ای یک تیم معروف مثل بارسلونا وارد زمین می‌شود. در این بازی شبیه‌سازی‌شده هرکسی می‌تواند هیجان بازی در یک تیم معروف و در کنار بازیکنان محبوبش را داشته باشد.

لذا بازی‌های شبیه‌سازی‌شده، همیشه هم آسیب‌رسان و مخرب نیستند. در مواردی، مثل بازی فوتبال یا بازی‌های آموزشی، فرد می‌تواند تجربه سالم شرکت در فضای واقعی را داشته باشد و از آن نکاتی را بیاموزد یا از هیجان آن لذت ببرد. متأسفانه بازی‌هایی مثل سیمز یا جی تی اِی آی وی یا سکند لایف، فقط به دنبال دامن زدن به مادی‌گرایی و حیوان‌صفتی در انسان هستند.

در حال حاضر، وظیفه ما این است که با نگاه اسلامی و اخلاقی، بازی‌هایی مناسب جامعه خود بسازیم. در غرب هم به این موضوع فکر کرده‌اند و بازی‌هایی در سبک شبیه‌سازی اوپن ورلد ساخته‌اند که بازیکن در شرایطی قرار می‌گیرد که حق انتخاب دارد. فرد می‌تواند در روند بازی، تصمیم بگیرد برای رفع گرسنگی، حیوانی را بکشد یا کشاورزی کرده و مثلاً گندم تولید کند یا حتی دزدی کند. بازیکنی که کشاورزی کرده، بیش‌ترین امتیاز را می‌گیرد. اگر حیوانی را شکار کند؛ چون خون یک موجود دیگر را ریخته، امتیاز کم‌تری می‌گیرد. اگر دزدی کند، هیچ امتیازی نمی‌گیرد و فقط می‌تواند به مرحله بعد برود. از آن‌جا که هر بازیکن فقط به دنبال کسب امتیاز است، می‌آموزد که از دزدی و کشتن حیوانات بپرهیزد و تولید‌کننده باشد.

ما می‌توانیم با توجه به آموزه‌های اسلامی و اخلاقی جامعه خودمان، بازی‌هایی بسازیم که اصول اخلاقی را به جوانان آموزش دهد. به‌طور مثال، بازی بر اساس زندگی روزمره یک شخصیت باشد که در زندگی، انتخاب‌های خلاف اخلاق ندارد و هرچه بیشتر به دیگران کمک کرده و قواعد اخلاقی را رعایت کند، امتیاز بیش‌تری می‌گیرد. البته آسیب‌های عمومی و مشترک بین همه بازی‌های مجازی و شبیه‌ساز، کماکان وجود دارند؛ مثل غوطه‌وری در بازی و دوری از فضاهای واقعی. ما باید به دنبال راه‌کارهایی باشیم که این آسیب‌ها را کم کنیم. یک راه‌حل، کاری است که در بازی پوکی مون انجام گرفت و واقعیت افزوده، وارد فضای مجازی شد. می‌توان از راه‌کار واقعیت افزوده، استفاده کرد تا غوطه‌وری را در بازی کم نمود.

من در حال حاضر، روی دو بازی کار می‌کنم، یک بازی معمایی با محوریت نماز و یک بازی برای آموزش احکام نماز به کودکان. هدف من در ساخت این بازی این است که همه نیازهای فرد در بازی تأمین نشود و مجبور باشد برای برطرف کردن بعضی از نیازهایش به بیرون از بازی رجوع کند. مثلاً در بازی، یک سری احادیث وجود دارد که بازیکن نمی‌تواند ترجمه آن‌ها را در خود بازی پیدا ‌کند و باید به افرادی خارج از بازی مراجعه نماید. از طرف دیگر، کلماتی در بازی گذاشتیم که معنای آن را باید از والدین یا معلم بپرسد. در نتیجه، بازیکن مجبور است از فضای مجازی به عالم واقع رجوع کند. این‌ موارد، راه‌کارهایی هستند که می‌توانند اثرات منفی بازی را کمتر کنند. البته هیچ‌گاه نمی‌توان آسیب‌های بازی مجازی را صد درصد از بین برد. به همین دلیل معتقدم که بازی‌های کامپیوتری و فضای مجازی نمی‌توانند تنها روش آموزش و تربیت افراد باشند.

در جامعه اسلامی، کارهایی برای ساخت بازی‌های مناسب انجام‌ شده است. یکی از این موارد، شبیه‌سازی مناسک حج است. در این بازی‌واره آموزشی، افراد قبل از این‌که وارد سرزمین مکه شوند، می‌توانند به‌صورت غیرمستقیم، با مکان‌ها و مناسک حج آشنا شوند. حد احرام، موقف‌ها، منا و مشعر و مانند آن به‌سادگی معرفی می‌شود. فرد می‌تواند به‌صورت مجازی وارد فضای مکه شود، طریقه احرام بستن را یاد بگیرد، طریقه اعمال حج و آداب و احکام آن را ببیند و مبطلات و مناسک و کفارات را بیاموزد.

مثال دیگر، شبیه‌سازی آداب اسلامی است. آداب اسلامی مثل سلام کردن، احترام به بزرگ‌ترها، احترام به والدین، دستگیری از فقرا و مانند آن را می‌توان به‌وسیله بازی، آموزش داده و ترویج کرد. می‌توان از طریق بازی، افراد را به تولید، کار و تلاش تشویق نمود.

البته این کار آسان نیست و باید با رعایت جنبه‌های هنری و روان‌شناختی در بازی، فرد را ناخودآگاه به‌سوی هدف دلخواه سوق داد؛ به‌نحوی‌ که فرد احساس اجبار نداشته باشد. رسیدن به این اهداف، سخت، ولی شدنی است و عملی کردن آن به هنرمندی بازی‌ساز بستگی دارد که بتواند از مزایای این هنر استفاده بهینه کند. البته در ایران فعالیت‌های خوبی در این زمینه انجام‌شده است، به‌عنوان‌ مثال، شبیه‌سازی عملیات بیت‌المقدس یا شکست حصر خرمشهر و آبادان به‌صورت بازی مجازی انجام‌شده و در دسترس است. در این بازی، فرد با موقعیت سوق‌الجیشی و جغرافیایی جبهه عملیات، آشنا می‌شود. سلاح‌هایی که در جنگ مورد استفاده قرار گرفته را می‌بیند و با تاکتیک‌های جنگی فرماندهان شهید دفاع مقدس  مثل شهید همت، شهید باکری و شهید صیاد شیرازی، آشنایی پیدا می‌کند. این بازی، جنبه‌های مثبت زیادی داشته و جوانان را با جان‌فشانی‌ها و ایثارگری‌های انجام‌شده در زمان جنگ آشنا می‌کند. بازی‌های مشابهی هم در مورد جنگ جهانی اول و دوم، ساخته‌شده که به‌صورت حرفه‌ای و تأثیرگذار، بازیکن را در شرایط جنگی آن زمان قرار می‌دهد.

مهم‌ترین مثال آن بازی کال آف دیوتی (call of duty) است. در این بازی، شما را در شرایط جنگی قرار می‌دهد. حتی لحظاتی احساسی که آلمانی‌ها مرتکب جنایت می‌شوند و اسیران و غیرنظامیان را می‌کشند، در بازی وجود دارد. در این بازی، می‌توانید با شرایط سخت و بحرانی مردم آن زمان و نحوه ایستادگی اروپا در مقابل آلمان، آشنا شوید. البته در ساخت این بازی‌ها، غرض‌ورزی‌هایی هم صورت گرفته و به‌صورت جانبدارانه‌ای از مظلوم‌نمایی یهودی‌ها حمایت‌ شده است، ولی نکته مهم این است که در این بازی‌ها، فرد به نحو بسیار زیبا و هنرمندانه‌ای، در شرایط جنگی قرار می‌گیرد و با جزییات جنگی رودررو می‌شود. مثلاً وقتی یک خمپاره منفجر می‌شود، در نتیجه موج انفجار ایجادشده، گوش فرد سوت می‌کشد، نمی‌تواند جایی را ببیند و تلوتلو می‌خورد. در نهایت فرد احساس می‌کند که در میدان جنگ واقعی قرار دارد. باعث تأسف است که علیرغم وجود امکانات فنی و افراد تحصیل‌کرده در این حوزه، هنوز نتوانسته‌ایم جنگ‌های صدر اسلام مثل جنگ بدر و احد را در قالب بازی‌های فضای مجازی، شبیه‌سازی کنیم. در حالی‌ که ساخت این نوع بازی‌ها، می‌تواند اطلاعات مهمی از تاریخ اسلام به جوانان داده و باورهای اعتقادی آنان را محکم‌تر کند.

به‌عنوان جمع‌بندی، ما می‌توانیم بازی‌ها مفیدی را مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و اخلاقی و منطبق بر عرف جامعه خود، تولید کنیم، ولی باید راهکارهایی برای جلوگیری از آسیب‌های مشترک بازی‌های مجازی در نظر بگیریم.

نقش بازی‌های شبیه‌ساز را در آموزش کودکان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ابتدا باید بگویم که آموزش بدون استفاده از فضای مجازی هم امکان‌پذیر است. ما می‌توانیم کودک را از صفر تا صد، بدون استفاده از فضای مجازی آموزش داده و به مراحل کمال انسانی برسانیم.‌ فضای مجازی یک ابزار است و استفاده از این ابزار، خاصیت ذاتی انسان نیست. از طرف دیگر، می‌توان از این ابزار استفاده مفید کرد؛ یعنی می‌توانیم از ابزار کمک‌آموزشی و فضای مجازی در آموزش انواع و اقسام مهارت‌ها، آداب‌ و رسوم، مطالب علمی و… استفاده کنیم.

به‌طور مثال، نرم‌افزارها و بازی‌های شبیه‌سازی وجود دارند که بدن انسان را تا ریزترین قسمت‌های آن و با جزئیات کامل نشان داده و آناتومی بدن را توضیح می‌دهند. همان‌طور که می‌دانید، یکی از دستورات دین مقدس اسلام، شناخت بدن انسان و سایر موجودات است. در روایات توصیه‌ شده است که به خودتان و به عالم خلقت رجوع کنید. در قرآن به سیر آفاق و سیر انفس، دستور داده‌ شده است. بازی‌های شبیه‌ساز می‌توانند در شناخت فضای طبیعت، موجودات، بدن انسان، بدن حیوانات، کهکشان‌ها و سایر مظاهر آفرینش به انسان کمک کنند.

یکی از زیباترین کارهایی که در فضای مجازی انجام‌شده، شبیه‌سازی کهکشان است که متأسفانه ما از آن غافل هستیم. در فضای کهکشان، می‌توان مصادیق آیات قرآنی را پیدا کرد و عظمت خلقت را دید. وقتی در آن فضای شبیه‌سازی‌شده، عظمت کهکشان را می‌بینیم، به کوچکی و ناتوانی انسان پی برده و به عظمت خداوند ایمان می‌آوریم. این موقعیت را به‌صورت معمول نمی‌شود ایجاد کرد. نمی‌توان انسان‌ها را به کره مریخ یا به نزدیکی خورشید برد یا از کهکشان راه شیری، خارج کرد، ولی با نرم‌افزار شبیه‌ساز، این موقعیت فراهم‌شده و تأثیرات بسیار مثبتی در فرد ایجاد می‌کند. در اینجا باز هم تأکید می‌کنم که حتی در استفاده آموزشی از این ابزار هم باید به فکر آسیب‌های مشترک بازی‌های مجازی بود.

آیا می‌توان از بازی‌های شبیه‌ساز برای تعمیق باورهای مذهبی استفاده کرد؟

بله. من در مطالب قبلی در این‌ باره مثال‌هایی زدم. از این بازی‌ها می‌توان در حوزه شناخت‌ها، در حوزه علم‌آموزی‌ها، در حوزه قرار گرفتن در شرایط و موقعیت‌ها و در حوزه آموزش مناسک و آداب استفاده کرد. البته باید مشکلات و مزایا را هم‌زمان با هم شناخت. در حال حاضر، یک سری دغدغه‌ها و سؤالات فلسفی و تربیتی عمیق در این حوزه وجود دارد. ابتدا باید مشخص کنیم تا چه اندازه و در چه حوزه‌هایی می‌توانیم از فضای مجازی استفاده کنیم. به فرض مثال، در دین و شریعت اسلام، به تأثیر ارتباط چهره به چهره در تربیت افراد، توجه و تأکید بسیاری شده است. فضای رسانه‌ای و مجازی، هیچ‌گاه نمی‌تواند ارتباط چهره به چهره واقعی ایجاد کند. علمای اخلاق و عرفان معتقدند برای یادگیری بهتر، باید پای درس عالم بنشینید، نفستان به نفسش بخورد، نگاهتان به نگاهش بیفتد، سبک زندگی‌اش را نگاه کنید، نوع برخورد و نوع صحبتش را نگاه کنید. تأثیر این ارتباط با زمانی که در خانه بنشینید و فیلم آموزشی آن استاد را ببینید، غیرقابل مقایسه است. پس باید محدودیت‌های فضای مجازی رسانه‌ای را شناخت.

متفکران زیادی در حوزه‌ آموزش مجازی، تحقیق و بررسی کرده‌اند و هنوز یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و چالش‌‌ها این است که در تبلیغ و آموزش مسائل دینی تا کجا می‌توانیم به رسانه‌ها و فضای مجازی اعتماد کنیم. این مورد، یکی از فعالیت‌هایی است که در گروه پژوهشی خود با جمعی از طلبه‌ها روی آن کار می‌کنیم. هدف ما از این تحقیق این است که بتوانیم حدود و ثغوری برای این‌ بازی‌ها در نظر بگیریم، ولی هنوز به جواب‌ قطعی نرسیده‌ایم. باید کار نرم‌افزاری قوی و تحقیقات جامعی روی این بخش انجام شود تا قابلیت اجرایی پیدا کند.

به‌عنوان یک جمع‌بندی کلی، بازی شبیه‌ساز و فضای مجازی، ابزار بسیار خوبی برای آموزش‌های جدی به کودکان است. از جمله مزایای آن، کم شدن هزینه‌‌ها با کاهش رفت‌وآمد، هزینه کلاس و معلم است، ولی در عین‌ حال معایبی هم دارد که باید شناسایی شود.