لغو در فقه شیعه
اختصاصی شبکه اجتهاد:در باب لغو نسبت به لهو و لعب، پژوهشهای بسیار کمتری انجام شده است. در کتب فقهی، بحث لغو به دلیل اشتراک آن در مصادیق خارجی با لهو و لعب، در ادامه مباحث لهو و لعب مطرح شده است. از نظر حکم فقهی و شرعی نیز تفاوت قابل توجهی با آن دو مفهوم ندارد. حسن […]
در باب لغو نسبت به لهو و لعب، پژوهشهای بسیار کمتری انجام شده است. در کتب فقهی، بحث لغو به دلیل اشتراک آن در مصادیق خارجی با لهو و لعب، در ادامه مباحث لهو و لعب مطرح شده است. از نظر حکم فقهی و شرعی نیز تفاوت قابل توجهی با آن دو مفهوم ندارد. حسن مصطفوی میگوید: «لغو شامل کلام، عمل و نیز موضوع خارجی میشود. یکی از مصادیق لغو، سوگندهایی است که بدون اراده و تصمیم قلبی واقع میشود، مثل قسمهایی که به خطا یا از روی غضب یا لجاجت و… صادر شود. همینطور شامل کلام بیفایده و عملی است که نفعی بر او مترتب نباشد. به هر باطل یا لهوی نیز لغو گفته میشود.»۱
لغو در اصطلاح شرعی
صاحب «المیزان» در تعریف عمل لغو به اصطلاح شرعی میگوید: «کارهاى لغو در نظر دین، آن اعمال مباح و حلالى است که صاحبش در آخرت و یا در دنیا از آن سودى نبرد و سرانجام آن عمل منتهى به سود آخرت نگردد، مانند خوردن و آشامیدن به انگیزه شهوت در غذا که لغوست؛ چون غرض از خوردن و نوشیدن گرفتن نیرو براى اطاعت و عبادت خداست؛ بنابراین اگر یک فعل و عمل هیچ سودى براى آخرت نداشته باشد و سود دنیایىاش هم سرانجام منتهى به آخرت نشود، چنین فعلى لغو است و به نظر دقیقتر، «لغو» عبارت است از غیرواجب و غیرمستحب.»۲
احکام لغو در فقه شیعه
در میان فقیهان قبل از شیخ اعظم، غیر از بحث «قسم لغو»، نکتهای در رابطه با لغو گفته نشده است، بلکه هر آنچه در میراث فقهی ما در این رابطه وجود دارد، مربوط به بعد از شیخ اعظم است. در زیر به برخی از این مطالب اشاره میکنیم:
الف) محقق سبزواری
صاحب «مهذبالاحکام» در تفسیر واژه لهو، لعب و لغو میگوید: «لهو چیزی است که نفس انسان را سرگرم و او را مشغول به لذتهای شهوانی بکند. همان لذت بردن غایت لهو است، چه با حرکت خارجی همراه باشد، چون ساز و آواز و اقسام موسیقی یا عرفا بدون حرکت خارجی باشد، مثل گوش دادن به آنها.»۳
وی در تفسیر لعب میگوید: «اما لعب عبارت است از حرکات خارجی که قوای شهوانی از آن لذت ببرد و مراتب زیادی نیز دارد. لغو نیز یک سلسله حرکات خارجی است که غایت عقلایی ندارد، حتی غایتی مثل لذت بردن قوای شهوانی را نیز ندارد.»۴
او در ادامه حکم یکسانی بر این مفاهیم جاری کرده و میگوید: «برای هریک از مفاهیم سهگانه مراتب زیادی وجود دارد. سخن در لعب و لغو عین همان سخنی است که در لهو گفته شد. این دو مفهوم در تمام مراتب خود، مرجوح هستند. آن مرتبهای که بهصورت یقینی حرام است، مرتبهای ویژه مثل بازی با ابزار قمار است.»۵
ایشان در بحث از لهو، احکام آن را اینچنین میشمارد: «قدر متیقن از مراتب لهو حرام است. در غیر قدر متیقن به اصاله البرائه مراجعه میشود، لکن مرجوحیت و ناپسند بودن تمام مراتب لهو یک امر مسلم است؛ مقدار متیقن آن است که در او قوای شهوانی لذت برده و تهییج بشود، مثل طرب با ابزاری که برایش آماده شده و یا زدن اوتار و رقص کردن و مشابه اینها که قوای شهوانی لذت میبرد و شارع نیز رخصتی بر انجامش نداده است.»۶
ب) شیخ اعظم انصاری
شیخ اعظم درباره لغو میگوید: «اگر لغو مرادف با لهو باشد، چنانکه از بعض اخبار همین ترادف دریافت میشود، در این صورت لغو به لحاظ حکمی همان حکم لهو را دارد و اگر مقصود از لغو مطلق حرکات لغوی باشد، اقوا کراهت است.»۷
پ) آیتالله خویی
مرحوم خویی میگوید: «درباره لغو نیز دلیلی بر حرمت مطلق لغو وجود ندارد، چه مرادف با لهو و باطل باشد، چنانکه اهل لغت گفتهاند و چه اینکه نباشد؛ چون دلیلی بر حرمت مطلق لهو موجود نیست. اما اینکه در برخی روایات لهو با لغو مترادف تلقی شده است، آنها ناظر به قسم خاص از لهو و لغو یعنی ناظر به نوع حرام آن هستند، پس دلالت بر اتحاد مفهومی آنها ندارد، علاوه بر اینکه سندش نیز ضعیف است.
اما راجع به حکم کردن به حرمت مطلق لغو به جهت روایت کابلی و نیز اینکه امام معصوم لغو مضحک را از جمله گناهانی دانسته است که موجب پردهدری میشود، باید گفت: این روایت سندش ضعیف و روایتگرش نیز مجهول است.
علاوه بر اینکه موضوع تحریم در آنها، لغوی است که موجب هتک آبرو و عرض مردم باشد، مثل اینکه مردم را به استهزاء، مسخره، سرزنش و دشنام و دیگر عناوین حرام بگیرد و واضح است که چنین لغوی حرام است. بنابراین مقصود از روایت، لغو آمیخته با عناوین حرام است، نه مطلق لغو.»۸
نتیجه
حاصل کلام فقهای شیعی این است که لغو دارای مراتب و مصادیق زیادی است؛ برخی از مصادیق لغو حرام است و سائر مصادیق آن، یا مکروه است یا مباح.
منابع
۱) مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۴ جلد، مرکز الکتاب للترجمه و النشر، تهران، ۱۴۰۲ ه ق.
۲) دزفولى، مرتضى بن محمد امین انصارى، کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری)، ۶ جلد، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، قم، ۱۴۱۵ ه ق.
۳) خویى موسوی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهه (المکاسب)، ۷ جلد.
۴) سبزوارى، سید عبدالأعلى، مهذب الأحکام (للسبزواری)، ۳۰ جلد، مؤسسه المنار، دفتر حضرت آیتالله، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ ه ق.
پینوشتها
۱) «و اللغو أعم من أن یکون فی کلام أو عمل أو موضوع خارجى و من مصادیقه: الیمین إذا وقعت من دون عقد قلب و تصمیم کما فی صوره الخطأ أو الغضب أو اللجاج و غیرها و الکلام غیر المفید و العمل إذا لم یترتّب علیه نفع و کلّ باطل أو لهو فهو لغو». (مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص ۲۰۸).
۲) «فاللغو من الأفعال فی نظر الدین الأعمال المباحه التی لا ینتفع بها فی الآخره أو فی الدنیا بحیث ینتهی أیضا إلى الآخره کالأکل و الشرب بداعی شهوه التغذی اللذین یتفرع علیهما التقوی على طاعه الله و عبادته، فإذا کان الفعل لا ینتفع به فی آخره و لا فی دنیا تنتهی بنحو إلى آخره فهو اللغو و بنظر أدق هو ما عدا الواجبات و المستحبات من الأفعال». (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۵، ص ۹).
۳) «ثمَّ إن اللهو تلهی النفس و اشتغالها باللذائذ الشهوانیه و تکون نفس هذه اللذه هی الغایه سواء حصلت حرکه خارجیه کالأغانی و أنحاء الموسیقى، أو لم تحصل حرکه خارجیه عرفیه کاستماعها مثلا». (سبزوارى، سید عبدالأعلى، مهذب الأحکام (للسبزواری)، ج۱۶، ص ۱۵۹).
۴) «و اللعب: عباره عن حرکات خارجیه تستلذ بها القوى الشهوانیه بمراتبها الکثیره و اللغو عباره عن الحرکات الخارجیه التی لیست لها غایه و لو التذاذ القوى الشهوانیه». (سبزوارى، سید عبدالأعلى، مهذب الأحکام (للسبزواری)، ج۱۶، ص ۱۵۹).
۵) «و لکل منها مراتب کثیره أیضا و القول فیهما عین القول فی اللهو، فهما بجمیع مراتبها مرجوحه و المتیقن من المحرم منها مرتبه خاصه کاللعب بآلات القمار مثلا». (سبزوارى، سید عبدالأعلى، مهذب الأحکام (للسبزواری)، ج۱۶، ص ۱۵۹).
۶) «فیکون المتیقن من تلک المراتب محرما و فی غیره یرجع إلى البراءه، ولکن المرجوحیه مسلمه فی الجمیع و المتیقن ما کان فیه تهییج القوى الشهوانیه و استلذاذها، کالطرب بالآلات المعده له و ضرب الأوتار و الرقص و نحو ذلک مما تتلذذ منه القوى الشهوانیه و لم یرد ترخیص من الشرع على جوازه». (سبزوارى، سید عبدالأعلى، مهذّب الأحکام (للسبزواری)، ج۱۶، ص ۱۵۹).
۷) «و أمّا اللغو، فإن جعل مرادف اللّهو کما یظهر من بعض الأخبار کان فی حکمه و إن أُرید به مطلق الحرکات اللّاغیه، فالأقوى فیها الکراهه». (دزفولى، مرتضى بن محمد امین انصارى، کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری)، ج۲، ص ۴۹).
۸) «أقول: لا دلیل على حرمه مطلق اللغو سواء قلنا بکونه مرادفا للهو و الباطل کما هو الظاهر من أهل اللغه أم لا، لما عرفت من عدم الدلیل على حرمه اللهو على وجه الإطلاق و أما ما ذکره من ظهور الروایات فی مرادفه اللغو مع اللهو ففیه أن الروایات المذکوره ناظره إلى اتحاد قسم خاص من اللغو مع قسم خاص من اللهو و هو القسم المحرم، فلا دلاله فیها على اتحاد مفهومهما مطلقا. على انها ضعیفه السند.
و قد یقال: بحرمه اللغو على وجه الإطلاق لروایه الکابلی فإن الإمام(ع) جعل فیها اللغو المضحک من جمله الذنوب التی تهتک العصم و فیه أولاً: أنها ضعیفه السند و مجهوله الرواه و ثانیاً: أن موضوع التحریم فیها هو اللغو الذی یکون موجبا لهتک عصم الناس و أعراضهم من الاستهزاء و السخریه و التعییر و الهجاء و نحوها من العناوین المحرمه». (خویى موسوی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، صص ۴۲۱ ـ ۴۲۴).