از سجده بزغاله تا مسابقه کُشتی خطاط‌ها!

اختصاصی شبکه اجتهاد:در نگاه اول، شاید این‌گونه به نظر بیاید که ائمه معصومان به جهت جایگاه خاصی که در جامعه داشتند، هیچ‌گاه به مقوله بازی نمی‌پرداختند. حجت‌الاسلام ناصرالدین انصاری قمی، حدیث‌پژوه و مؤلف تاریخ، اعتقاد دیگری دارد. استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، در این یادداشت شفاهی، به ذکر وقایع مختلفی از بازی‌های معصومان با کودکان و بازی‌هایی که خود ایشان در کودکی انجام می‌دادند، می‌پردازد. مطالعه این نوشتار، انسان را با وجوه کمتر شناخته‌شده‌ای از زندگی معصومان و توجه ایشان به بازی‌های کودکان و انتقال مفاهیم تربیتی از این طریق، آشنا می‌سازد.


ائمه(ع) با وجود این‌که زندگی خود را بین علم و عبادت و تعلیم مردم تقسیم کرده بودند اما در عین‌حال به خانواده خود رسیدگی کامل داشتند. از جمله نمونه‌های رسیدگی آنان به خانواده خود، تفریح و بازی با کودکان خویش بوده است. گزارش‌های تاریخی به ما نشان می‌دهد؛ پیامبر اکرم(ص) گاهی حسنین را بر روی دوش خود سوار می‌کردند و آن‌ها را به‌طرف مسجد می‌بردند. گاهی که پیامبر در سجده بود و حسنین دوان‌دوان می‌آمدند و بر پشت حضرت سوار می‌شدند، حضرت(ص) سجده را طول می‌دادند تا آن‌ها پایین بیایند.

در گزارش‌های تاریخی می‌بینیم که پیامبر، حسنین را بغل می‌نمود و با خود به بالای منبر می‌برد و آنان را می‌خنداند. در بعضی از گزارش‌های تاریخی آمده است که پیامبر اکرم بین حسنین، مسابقه کشتی برگزار می‌کردند و خود حضرت آنان را تشویق می‌کردند و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا هم به تماشا می‌ایستادند. پیامبر یکی را تشویق می‌کرد و امیرالمؤمنین یکی دیگر را و آن‌ها شاهد خنده‌‌های کودکانه و معصومانه فرزندان خویش بودند. لذا در گزارش‌های تاریخی چه از پیامبر اکرم و چه از فاطمه زهرا، می‌بینیم که آن‌ها به‌وسیله بازی کودکان خویش، شاد می‌شدند و به آن‌ رضایت داشته و آن‌ را مورد تأیید خود قرار می‌دادند.

عملکرد بقیه معصومان(ع)

روایت داریم که امام صادق(ع) یک بزغاله کوچک برای موسی بن جعفر خریده بود و موسی بن جعفر با آن بازی می‌کرد. یک‌وقت امام صادق وارد اتاق شد، دید موسی بن جعفر به این بزغاله می‌گوید در مقابل خدا سجده کن و خنده بر لبان امام صادق(ع) نشست.

یا در گزارش دیگری در تاریخ می‌بینیم که وقتی احمد بن اسحاق اشعری و سعد بن عبدالله اشعری به محضر مقدس امام عسکری(ع) در سامرا مشرف شدند، دیدند که امام زمان(ع) که آن هنگام چهارساله بود، روی زانوهای پدر نشسته است. هر وقت که امام زمان دست بابا را می‌گرفت و امام عسکری را از نوشتن بازمی‌داشت، حضرت یک گوی زرین را به آن‌ طرف اتاق می‌غلتانید و امام زمان به دنبال آن می‌رفت.

یعنی می‌بینیم بازی کودکان، در محضر ائمه(ع)، امر رایجی بوده است. ائمه(ع) آدم‌های خشک، سخت‌مزاج و تنداخلاقی نبودند. آن‌ها هم با فرزندانشان بازی می‌کردند و احیاناً خود هم‌بازی کودکانشان می‌شدند.

توصیه به بازی نسبت به اصحاب

در روایات داریم که پیغمبر فرمود: «ان اکرمکم عند الله احسنکم خُلقا»؛ یعنی هرکسی در خانه و با خانواده خود، خوش‌اخلاق‌تر باشد، نزد خدا گرامی‌تر است. یکی از مظاهر خوش‌اخلاقی با خانواده، هم‌بازی شدن با کودکان است.

سعدی هم می‌گوید:

“چون‌که با کودک سر و کارت فتاد”

“هم زبان کودکی باید گشاد”

این گفته برگرفته از آموزه‌های اسلامی و احادیث پیغمبر و ائمه اطهار(ع) می‌باشد.

آموزش از طریق بازی

مواردی در تاریخ ثبت‌ شده است که اهل‌بیت(ع) از طریق بازی، آموزش‌هایی را به فرزندان خود می‌دادند. به‌عنوان‌ مثال؛ زمانی حسنین(ع) خط نوشته بودند و پیش فاطمه زهرا آوردند تا بگوید که خط کدام‌یک بهتر است. فاطمه زهرا آن‌ها را به محضر امیرالمؤمنین فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) هم آن‌ها را به محضر پیغمبر روانه کرد. پیغمبر فرمود: با هم کشتی بگیرید، هرکدام که آن‌ یکی را به زمین زد، خط بهتری دارد.

پیغمبر فرمود: به کودکان خود سوارکاری و شنا را یاد بدهید؛ یعنی پیغمبر تأکید دارند که کودکان باید تفریح سالم داشته باشند.