نمایه مقالات فقه و تمدن

اختصاصی شبکه اجتهاد:معرفی اجمالی مقالات: جایگاه مبانی و عناصر «فقه تمدن‌ساز» در مواجهه با جهانی‌سازی / بررسی تأثیر نظرات فقهی مرتبط با زنان بر تمدن ایرانی اسلامی/ نقش امام صادق (ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی/ درآمدی بر نقش فقه عصر تشریع در بسترسازی تمدن اسلامی/ درآمدی بر مهم‌ترین مباحث اصول‌فقه تمدنی/ تأثیر جدایی فقه و اخلاق در ضعف فرهنگ اخلاقی در تمدن اسلامی/ درآمدی بر سنجش ظرفیت‌های تمدن‌سازی فقه/ فقه و تمدن‌سازی (ولایت‌فقیه و مدینه انتظار)/ فقه معطوف به تمدن/ درآمدی بر ظرفیت سنجی تمدنی آیات فقهی قرآن


  1. جایگاه مبانی و عناصر «فقه تمدن‌ساز» در مواجهه با جهانی‌سازی

سال انتشار: ۱۳۹۴

محل انتشار: اولین کنفرانس بین المللی نقش مدیریت انقلاب اسلامی در هندسه قدرت نظام جهانی (مدیریت، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، امنیت، حسابداری)

نویسندگان: حسین عندلیب، مدرس گروه فقه و حقوق دانشگاه مجازی المصطفی (ص)، مدرس مرکز علمی کاربردی استانداری قم، دانش‌پژوه سطح چهار حوزه علمیه قم، دانشجوی دکتری فقه و مبانی؛ عابدین سیاحت اسفندیاری  – مدرس گروه فقه و حقوق دانشگاه مجازی المصطفی (ص)، دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی

چکیده مقاله:

مسئله «جهانی‌شدن» Globalization به عنوان یکی از موضوعات مهم گفتگو در محافل مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی و… مطرح است. مخالفین با پدیده جهانی‌شدن معتقدند: جهانی‌شدن در واقع همان ادامه سلطه فرهنگی و همه‌جانبه امپریالیسم فرهنگی در شکلی نو است. بر اساس این نظریه در واقع «جهانی‌سازی» صورت می‌گیرد نه «جهانی‌شدن». از دیگر سو موافقین بر این باورند که: بالا رفتن سطح رفاه، کاهش ریسک، توزیع عادلانه ثروت و… از مزایای جهانی‌شدن است که پذیرش آن را موجه می‌کند. مکاتب و جوامع مختلف دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به جهانی‌شدن دارند. در جوامع شیعی که مبانی فقهی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. بازخوانی منابع فقهی با رویکرد فقه حکومتی و فقه الاجتماع این امکان را به ما می‌دهد که با استفاده از ظرفیت‌های موجود در فقه شیعی تصمیمات مناسبی را برای چگونگی مواجهه با این پدیده در حال وقوع اتخاذ نماییم و بتوانیم الگویی شایسته به جهانیان ارائه نماییم.

  1. بررسی تأثیر نظرات فقهی مرتبط با زنان بر تمدن ایرانی اسلامی

سال انتشار: ۱۳۹۵

محل انتشار: نخستین همایش ملی علوم اسلامی حقوق و مدیریت

نویسنده: منیژه فتحی 

چکیده مقاله:

فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی همانند دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در طول حیات خویش با فراز و فرودهای فراوان مواجه بوده است اما با توجه به فرهنگ ریشه‌دار ایرانی و دین حنیف اسلام که هر دو در عمق وجدان فردی و جمعی ایرانیان نفوذ کرده‌اند در هیچ زمانی شاهد جدایی این دو نیستیم و هر تلاشی در این زمینه بی‌نتیجه بوده و دغدغه اصلی هر ایرانی مسلمان حفظ این دو میراث گران‌قدر در عرصه پرهیاهوی جهانی‌شدن است این مقاله با رویکرد به مسائل زنان به ارتباط این دو دین بافرهنگ و تمدن و نقش تعامل زنان و فقها در اعتلای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی از طریق کنکاش در عناصر مؤثر در حیات تداوم و تأثیربخشی فرهنگ و تمدن و شناسایی ظرفیت‌های بالقوه فقه برای دستیابی به این تأثیرگذاری می‌پردازد به نظر می‌رسد که تغییر نگرش نحوه زیست اجتماعی سیاسی و مطالبات زنان بر دیدگاه‌ها و نظرات فقها بالأخص فقهایی مانند اما که درگیری بیشتری با مسائل سیاسی اجتماعی داشته‌اند تأثیر گذاشته است و این امر با تداوم یافتن توسط فقهای روشن‌بین و روشن‌فکر می‌تواند بر عناصر فرهنگی تمدن ایرانی اسلامی تأثیر بگذارد و فرهنگی غالب و مؤثر در فرهنگ جهانی به وجود آورد و در این مسیر فقه پویای اسلامی – شیعی ظرفیت و توان ایجاد فتاوای هماهنگ با نیازهای جدید و زمان‌های متفاوت را دارا است.

  1. نقش امام صادق (ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی

سال انتشار: ۱۳۹۴

محل انتشار: دومین همایش علوم انسانی اسلامی

نویسنده: حسین کیخواه نژاد – کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی و حدیث، دانشگاه سیستان و بلوچستان

چکیده مقاله:

هدف از نوشتن این مقاله بررسی نقش امام جعفر صادق (ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی است امام صادق (ع) در شرایطی قرار داشت که اختلافات و پراکندگی و کشمکش‌های سیاسی میان امت اسلامی آن‌چنان گسترده شده بود که احتمال فروپاشی جامعهٔ آن روز را به دنبال داشت؛ بزرگان آن روزگار یکدیگر را قبول نداشته و شدیدترین حملات به همدیگر روا می‌داشتند. در چنین زمانه و شرایطی نقش امام صادق (ع) در پیش رفت علوم مختلف باعث گردید تا برای امت اسلامی زمینه را آماده سازد که تا شکوفایی علم و تمدن اسلامی باعث افتخار مکتب حیات‌بخش اسلام گردد، برای همین موفق شد که در شرایط پیچیده آن عصر امت اسلامی را به رشد و کمال علمی برساند. امام جعفر صادق (ع) با روش، فکر روشن و دیده دقیق و تیزبین خویش، سینه دانش‌ها را شکافت و بشریت را به سوی سرزمین علم و دانش رهنمون ساخت. در دانشگاه بی‌نظیر امام صادق (ع) افزون بر دانش‌های تفسیر، علوم قرآن، حدیث، فقه، اصول و معارف دینی، علوم مختلف دیگری چون ریاضی، طب، فیزیک، شیمی، ستاره‌شناسی و فلکیات، جانورشناسی و ده‌ها رشته دیگر که هریک، سرفصل و منشأ برای گسترش این علوم در میان بشر قرار گرفت، تدریس می‌شد. گستردگی حوزه و دانشگاه امام صادق (ع) حقیقتی است که دوست و دشمن به آن معترف بوده و کسی جرئت انکار آن را ندارد. تشکیل و راه‌اندازی هسته مرکزی چنین پایگاه مهم علمی در آن زمان، از ضروریات جامعه‌ای اسلامی بود. اما یکی از نیازهای مهم آن دوره، تعیین ضوابط و چهارچوب عمل برای علما و معرفی الگوهای موفق عینی در کنار گسترش خود علوم و دانش‌ها بود. در این نوشتار سعی گردیده علاوه بر مقام معنوی و علمی آن حضرت به معرفی بعضی از ضوابطی که امام صادق (ع) برای اهل علم در مسیر علم‌آموزی معرفی فرموده و خدماتی در رشد علم و تمدن اسلامی نموده پرداخته شود.

  1. درآمدی بر نقش فقه عصر تشریع در بسترسازی تمدن اسلامی

سال انتشار: ۱۳۹۳

محل انتشار: کنگره بین المللی فرهنگ و اندیشه دینی

نویسنده: یونس غفاری پور، دانشجوی دکتری دانشگاه باقرالعلوم قم

چکیده مقاله:

در این نوشته سعی بر آن است تا با تکیه بر آیات‌الاحکام و با مروری گذرا بر ابواب و احکام فقه اسلامی نقش فقه عصر تشریع در بسترسازی تمدن اسلامی به صورت عینی نشان داده شود. در این راستا با تقسیم نظام‌های تمدنی به سه نظام فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و ذکر مؤلفه‌های مربوط به هر نظام، اثبات شده که هر کدام از ابواب و مسائل فقهی چگونه در هریک از نظام‌های تمدنی مؤثر افتاده، باعث شکل‌گیری، رشد و هدایت آن‌ها می‌گردد. در نهایت به‌خوبی روشن می‌گردد؛ فقه اسلامی با نگاهی وسیع و همه‌جانبه به‌مثابه یک قانون اساسی مدون و متعالی، نهادها و روابط اجتماعی مورد نیاز یک تمدن عظیم را با شکل‌دهی جامعه نبوی به عنوان الگویی از یک جامعه مترقی و متعالی تأسیس نموده است.

  1. درآمدی بر مهم‌ترین مباحث اصول‌فقه تمدنی

سال انتشار: ۱۳۹۲

محل انتشار: دومین همایش ملی معماری و شهرسازی اسلامی

نویسنده: رحیم قربانی – تبریز، موسسه میراث شیعه؛ رضا ولایتی – موسسه میراث شیعه

چکیده مقاله:

اصول‌فقه تمدنی اصطلاحی نو و ابتکاری است که در جهت تنظیم و تدوین مبانی نظری استنباط احکام تمدن‌سازی اسلام تدارک دیده شده است؛ نوشته حاضر درآمدی بر مباحث مهم این نگرش است که تعمیم و توسعه مسائل برجسته و کاربردی اصول‌فقه متداول است؛ مانند مباحث الفاظ، مفاهیم، عرف و سیره، سنت و عقل.

  1. تأثیر جدایی فقه و اخلاق در ضعف فرهنگ اخلاقی در تمدن اسلامی (عنوان عربی: تأثیر انفصال الفقه و الاخلاق فی ضعف الثقافه الاخلاقیه فی الحضاره الاسلامیه)

سال انتشار: پاییز ۱۳۹۴

محل انتشار: نشریه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

نویسنده: محمد هدایتی، دانشگاه معارف اسلامی

چکیده مقاله:

اخلاق در هندسه تمدن اسلام بسان ریشه‌ای است که ساقه و پایه بقیه معارف دینی، یعنی فقه و عقاید را فراهم می‌آورد. فقه ورزی نیز که با نوعی وسعت فهم و درک عمیق و ماهرانه در مجموعه معارف دین و با هدف مدیریت حیات طیبه انسان و راهبری و هدایت او انجام می‌گرفت، به تدریج در احکام عملی و رفتارهای ظاهری انحصار پیدا کرد و در شریعت و تشخیص حلال و حرام و ادای تکلیف در خصوص ظواهر رفتاری ویژه گشت و رفته رفته دانش مستقلی به اسم علم فقه را تأسیس نمود که با بیرون راندن صفات و بر محور فعل مکلف متکفل احکام آن گردید. به نظر می‌رسد فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی اگر بخواهد سهم لازم و موقعیت واقعی خود را در نظام معرفتی و سبد علوم اسلامی و مدیریت فرهنگی و تولیت جامعه متمدن دینی بازیابد، بازشناسی عوامل این آسیب و آفت شناسی موانع درون دینی آن ضرورت دارد؛ عواملی چون تنزل از جایگاه اصلی به رتبه زائد و زینتی و انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری که خاستگاه تاریخی جدایی دستگاه فقه از اخلاق است.

  1. درآمدی بر سنجش ظرفیت‌های تمدن‌سازی فقه

سال انتشار: ۱۳۹۰

محل انتشار:  نشریه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

نویسندگان: عباسعلی مشکانی سبزواری، کارشناس کلام اسلامی موسسه امام صادق علیه‌السلام؛ محسن الویری، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم قم

چکیده مقاله:

درباره نسبت دانش فقه با تمدن دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد؛ برخی میان این دو نسبتی نمی‌بینند، گروهی قائل به نسبتی حداقلی بین فقه و تمدن بوده و گروهی فقه را شرط اساسی تمدن‌سازی قلمداد می‌کنند. نسبت فقه و تمدن با دو نگاه قابل بررسی است. نگاهی در قلمرو متون و منابع فقه و نگاهی دیگر معطوف به متون و منابع کمال‌یافته‌تر، شاید بتوان آن را فقه مطلوب نامید. با محوریت نگاه نخست، کوشیده شده با مروری بر کتاب‌ها، ابواب و مسائل و موضوعات فقهی اثبات شود، می‌توان از پیوندی آشکار و استوار بین آموزه‌های فقهی و تمدن‌سازی سخن گفت. هرچند نمی‌توان ادعا کرد همه نظام‌های اجتماعی مورد نیاز تمدن به صورت کامل و آماده الگوبرداری در فقه فعلی موجود است، اما وجود چارچوب‌های اصیل و ساختاری تمدن در آن قابل انکار نیست. این نکته که نظام‌سازی از طریق فقه، به‌مثابه گام نخست برای تمدن‌سازی در گرو تشکیل و تدوین فقه حکومتی است نیز مورد بحث قرار گرفته است.

  1. فقه و تمدن‌سازی (ولایت‌فقیه و مدینه انتظار)

سال انتشار: ۱۳۹۴

محل انتشار:  نشریه مشرق موعود سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴

نویسنده: حسینعلی سعدی

چکیده مقاله:

در این نوشتار درباره رابطه فقه و تمدن‌سازی به تفصیل بحث شده است. فرضیه تحقیق این است که «فقه حکومتی»، تمدن‌ساز است و ولایت‌فقیه در عصر غیبت با محقق ساختن آن به تمدن‌سازی و طراحی مدینهٔ انتظار می‌پردازد. طراحی فقه مضاف ناظر به نظامات اجتماعی از الزامات تحقق فقه حکومتی است و با اثبات این نکته، فرضیات رقیب نقد می‌شوند؛ چرا که فرضیات رقیب _ که مدعی است فقه و تمدن از یکدیگر بیگانه‌اند یا حداکثر نقشی که فقه در رویارویی با تمدن ایفا می‌کند، نقش نظارتی است _ ناظر به فقه فردی و بیگانه از فقه حکومتی است. روش تحقیق نیز توصیفی _ تحلیلی است و یافتهٔ پژوهش این است که رسالت جامعهٔ شیعه در عصر غیبت، کفر به طاغوت و تولی اجتماعی به ولایت نایبان حضرت مهدی (عج) است؛ چنان‌که رسالت نایبان آن حضرت، ایجاد مدینه انتظار با تحقق فقه حکومتی و تمدن‌ساز است که مقدمه مدینه ظهور خواهد شد.

  1. فقه معطوف به تمدن

سال انتشار: ۱۳۹۱

محل انتشار:  نشریه معرفت شماره ۱۸۲

نویسندگان: عباسعلی مشکانی سبزواری، کارشناس کلام اسلامی موسسه امام صادق علیه‌السلام؛ سید محمد فقیه، کارشناس ارشد کلام اسلامی موسسه امام صادق علیه‌السلام

چکیده مقاله:

درباره فقه و نسبت آن با تمدن، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی هیچ نسبتی میان این دو نمی‌بینند. گروه دیگری قائل به نسبتی حداقلی بین فقه و تمدن هستند و گروهی نیز فقه را شرط اساسی تمدن‌سازی قلمداد می‌کنند. سنجش نسبت فقه و تمدن، با دو نگاه قابل بحث و بررسی است: در یک نگاه، فقه موجود مطالعه شده، نسبت آن با تمدن سنجیده می‌شود؛ اما در نگاه دیگر، فقه مطلوب مطمح ‌نظر است و با نگاه به آن، نسبت فقه و تمدن بررسی می‌شود. مقاله حاضر نگاه اول را برگزیده و به بررسی نسبت فقه موجود با مقوله تمدن و تمدن‌سازی پرداخته است. حاصل اینکه با رصد کتب، ابواب، مسائل و موضوعات مختلف فقه موجود، نسبتی وثیق بین آن و مقوله تمدن به دست می‌آید. گرچه نمی‌توان ادعا کرد نظام‌های اجتماعی موردنیاز تمدن، مستقیماً و تماماً در فقه فعلی موجود است، اما وجود چارچوب‌های اصیل و ساختاری تمدن در فقه موجود، انکار شدنی نیست. دیگر اینکه نظام‌سازی و بالتبع تمدن‌سازی از طریق فقه، به‌گونه‌ای که بتوان مستقیماً نظام‌های موردنیاز تمدن را از فقه استخراج کرد، در گرو تشکیل و تدوین فقه حکومتی است.

  1. درآمدی بر ظرفیت سنجی تمدنی آیات فقهی قرآن

سال انتشار: ۱۳۹۵ پاییز

محل انتشار:  نشریه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

نویسندگان: محسن الویری، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم قم؛ یونس غفاری پور، دانشجوی دکتری دانشگاه باقرالعلوم قم

چکیده مقاله:

آیات فقهی قرآن به عنوان بخشی از آموزه‌های دینی و نیز سرچشمه اولیه دانش فقه افزون بر تعیین تکلیف مکلفان دارای پیامدها و کارکردهای اجتماعی هم است. این پیامدها به صورت مستقیم و غیرمستقیم نظام‌های مختلف تشکیل دهنده یک جامعه را از خود متأثر می‌سازد و اثرپذیری نظام‌ها از این مؤلفه‌ها به نوبه خود به اثرپذیری یک تمدن از آن‌ها می‌انجامد. این نوشتار با مبنا قرار دادن تقسیم بندی مرحوم شهید صدر از مباحث فقهی؛ یعنی تقسیم فقه به چهار باب اصلی عبادات، اموال، آداب شخصی و آداب عمومی با چند زیرشاخه فرعی، کوشیده است دلالت‌های اجتماعی و بالمآل تمدنی آیات فقهی قرآن را بر سه نظام منتخب؛ یعنی نظام فرهنگی و نظام سیاسی و نظام اقتصادی مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های این تحقیق حکایتگر آن است که این آیات دربردارنده انبوهی از کارکردهای اجتماعی و تمدنی است که می‌توان آن را ظرفیت تمدنی نامید.