متن خوب بنویسید، خودبه‌خود درسی می‌شود

اختصاصی شبکه اجتهاد:حجت‌‌الاسلام والمسلمین رضا مختاری، علاوه بر تدریس و تألیف، مؤسّس و رئیس سابق مرکز تدوین متون درسی حوزه علمیّه بوده است. او به‌قدری در پژوهش و جولان ذهن شهره است که آیت‌الله شبیری از وی به‌عنوان «بحّاث جلیل» تعبیر می‌کند. تلاش‌های وی در تدوین متون آموزشی جدید، بهانه‌ای شد تا از فعّالیّت‌هایش برای تجدیدنظر در ساختار کتب اصولی سخن بگوییم.


رئیس مؤسسه کتابشناسی شیعه، اگرچه با تمام وجود، نیاز به تدوین کتب جدید در تمام رشته‌های حوزوی را تصدیق می‌کند؛ امّا از مبالغه‌هایی که به‌زعم وی در رابطه با بی‌ثمر بودن برخی مباحث اصولی انجام می‌شود نیز ناخرسند است.

  • با توجه به تجربیات حضرت‌عالی در مرکز تدوین متون درسی حوزه، بایسته‌های کتب درسی و آموزشی را در چه اموری می‌دانید؟

مختاری: ما در همه زمینه‌ها، همیشه باید کتاب‌های درسی و آموزشی جدید را با توجه به پیشرفت علم و مقتضیات زمانی و علمی تدوین و تنظیم کنیم. در این مطلب، هیچ شک و شبهه‌ای نیست. منتها کتاب درسی حوزوی در طول تاریخ، خصوصیتش این بوده که به شکل دستوری و آیین‌نامه‌ای درسی نمی‌شده است. کتاب باید شایستگی‌های لازم را برای درسی شدن داشته باشد، بعد به‌تدریج، خود اساتید و مدرسان و طلاب، به آن اقبال پیدا می‌کنند و کتاب به عنوان متن درسی پذیرفته می‌شود.

در طول تاریخ هم این‌طور بوده است. مثلاً در دوره گذشته، «المنطق» مرحوم مظفر یا «اصول‌فقه» ایشان، هیچ‌گاه با دستور و آیین‌نامه یک مرکز، درسی نشده بودند، بلکه به خاطر امتیازاتی که نسبت به کتاب‌های قبلی داشتند، جای خود را باز کردند. البتّه این به این معنا نیست که هیچ‌کس نباید دست به تألیف کتاب درسی بزند و به‌سراغ تألیف کتاب درسی برود، بلکه باید گروه‌های مختلف و افرادی که در خودشان شایستگی می‌بینند، با توجه به لوازم و خصوصیاتی که کتاب درسی و آموزشی باید داشته باشد، کتاب‌هایی را تدوین، چاپ و عرضه کنند. وقتی عرضه کنند، اساتید، مدرسان، طلاب می‌بینند و اگر پسندیدند و دیدند که شایستگی و شرایط لازم را دارد، طبعاً درسی می‌شود. اما اگر این‌گونه نبود، متن درسی نمی‌شود، بلکه به‌عنوان یک منبع، در کنار بقیه کتاب‌ها قرار می‌گیرد.

همین مطلب در رابطه با کتاب‌های پیشین نیز جاری است؛ بنابراین آن‌ها را هم نمی‌شود به‌صورت دستوری کنار زد. کتاب بهتر که بیاید، خودبه‌خود کتاب قبلی که در این سطح نیست و پایین‌تر است، کنار می‌رود. یک علت این‌که کتاب‌های جدید، در اکثر اوقات، جای خود را در میان کتب درسی باز نمی‌کنند، این است که واقعاً ضعیف هستند و به‌قوّت کتاب‌های جدید نیستند؛ لذا به‌طور طبیعی، جا باز نمی‌کنند و جا نمی‌افتند. ما در مرکز متون درسی، بدون آیین‌نامه و بدون دستور، برخی از کتاب‌هایی که چاپ کردیم، مانند اخلاق یک تا شش، فقه یک تا شش، بعضا در تیراژ بیش از ۵۰۰۰۰ نسخه منتشر شده‌اند. در رابطه با این کتاب‎ها، هیچ‌گونه آیین‌نامه و دستوری نبوده که الزاما درسی باشد، البتّه این کتاب‌ها هیچ‌گاه درسی هم نشدند، لکن به‌عنوان یک منبع قابل اعتنا برای آن علم، جای خود را باز کردند.

باید مراکز مختلف، با نهایت دقت و تدبیر، کتاب‌هایی را تدوین و عرضه کنند، حال اگر موردپسند واقع شد درسی می‌شود و اگر مورد پسند واقع نشد، کتابی در کنار سایر کتاب‌های آن علم می‌شود.

البتّه کتاب درسی هم شرایط و لوازمی دارد. در باب علم اصول، من در مقاله‌ای که در مجموعه‌ای که معاونت پژوهش حوزه علمیه قم چاپ کرد هم چاپ شده، راجع به‌خصوص آموزش علم اصول به‌تفصیل بحث کردم.

  • شرایطی که سبب می‌شود یک کتاب آموزشی شود را بیان فرمایید؟

مختاری: کتاب درسی باید طوری باشد که در کمترین وقت و به بهترین شکل، بالاترین مفاهیم را به شاگرد منتقل کند و هم دقت خواننده و هم سرعت در یادگیری‌اش را بالا ببرد؛ یعنی هم باید موجب انتقال سریع مفاهیم به خواننده شود، بدون اینکه از پیچیدگی‌های زبانی و لفظی استفاده کند و هم وی را ساده و آسان‌گیر بار نیاورد. دیگر اینکه از عمق مطلب نکاهد. شرط اصلی‌ البتّه تسریع در یادگیری است. اغلاق‌هایی که هیچ ضرورتی ندارد و فقط مخل به یادگیری است را نباید داشته باشد. اکثر کتاب‌های ما این شرط را ندارد، لذا قسمت زیادی از وقت خواننده و طلبه، صرف رفع اغلاق‌ها و ابهام‌هایی می‌شود که وجود آن‌ها در کتب درسی هیچ ضرورتی ندارد و هیچ کمکی به‌دقت و عمق مطلب نمی‌کند. البتّه انصاف این است که جمع بین این خصوصیات در کتب درسی، قدری مشکل است.

نکته دیگر اینکه، کتاب‌های هر علم باید مرحله‌ای باشند. استاندارد فراگیری در هر علم، روش سه مرحله‌ای است، همان‌طور که مرحوم شهید صدر در کتاب حلقات به این سبک عمل نموده است. ما هم پیش از این کتاب‌های منطق۱، منطق۲ و منطق۳ را به همین سبک منتشر کردیم.

در مرحله اوّل، ‌لایه‌ای از اهم فهرست مطالب آن علم، در سطحی آسان مطرح می‌شود. مرحله دوم، گسترش در عرض و در عمق است؛ یعنی هم همان مسائل قبلی عمیق‌تر، مفصل‌تر و استدلالی‌تر می‌شود. در مرحله سوم، مطالبی که در دو مرحله پیشین ذکر شد، به صورت عمیق‌تر استدلالی و مبرهن می‌شود و نظرات مخالفین نیز ذکر و نقد می‌گردد. در کتاب‌های درسی اما معمولا مرحله اول و دوم و سوم، به هم آمیخته است؛ لذا مقدار زیادی از وقت طلبه‌ها، صرف رفع ابهام‌هایی می‌شود که وجود آن‌ها در کتب درسی هیچ ضرورتی ندارد؛ بنابراین مهم‌ترین نکته در نگارش کتب درسی که همانا رعایت مخاطب و سطح علمی وی است، درنظر گرفته نمی‌شود.

  • نقاط ضعف کتب فعلی دانش اصول‌فقه را در چه اموری می‌دانید؟

مختاری: غیر از ضعف‌های مطرح‌شده، ضعف دیگر کتب اصولی این است که گروه‌بندی نشده است. آیا این اصول نگاشته شده برای کسی است که می‌خواهد تخصصی وارد فقه شود و فقیه شود یا می‌خواهد خطیب شود یا مفسر؟ کسی که علاقه و توانایی فقیه شدن را ندارد لزومی ندارد این کفایه را با آن اغلاق بخواند. همین‌طور کسی که می‌خواهد خطیب توانایی گردد، لزومی ندارد کفایه را بخواند، بلکه میزان کمی از اصول نیز جوابگوی نیاز او خواهد بود. خلاصه اینکه در کتب اصولی نسبت به گروه‌ها و درجه‌ها و نیازها، تفکیکی صورت نگرفته است، بلکه همه افراد، به یک‌میزان و حجم از مطلب را باید فراگیری کنند.

  • در رابطه با وجود بسیار از مباحث بی‌ثمر و کم‌ثمر در کتب اصولی چه نظری دارید؟

مختاری: بسیاری از مبالغه‌هایی که می‌شود درست نیست. البتّه حقیقتا بعضی از مباحث هست که ثمره ندارد، منتها این‌قدر که اخیراً بعضی‌ها مبالغه می‌کنند نیست. اینکه بگوییم تمام مباحث مطرح در کتب اصولی هم ثمره‌دار هستند نیز نادرست است. یک حد متوسطی است.

به نظر من، مهم‌تر از مباحث بی‌ثمر و کم‌ثمری که در دانش اصول‌فقه وجود دارد، عدم رعایت ترتیب و ۳ مرحله‌ای بودن کتاب‌های درسی است. کتاب‌های هر دانش، هرچه بالاتر می‌روند باید مطالب عمیق‌تری را نسبت به کتب پیشین مطرح کنند، امّا در بسیاری از کتب موجود، این نکته رعایت نشده است. به‌عنوان مثال، در جلد اوّل «اصول‌فقه» مرحوم مظفّر، بحث اجتماع امرونهی مطرح شده است که بحث دشواری است، امّا در کتاب بعد از آن، این مبحث به صورت آسان‌تری بیان شده است، درحالی‌که باید بالعکس می‌بود و در کتب ابتدایی، مطالب به صورت آسان‌تر مطرح می‌گردید.

در بحث اصول ‌عملیه، کتاب «رسایل» با آن تفصیل خوانده می‌شود، منتها در مباحث الفاظ، کتابی مشابه رسایل و جایگزین رسایل نیست؛ یعنی یک بخش از اصول‌فقه دو برابر آن بخش دیگر کتاب درسی دارد، اما برای آن بخش دیگر، کتابی تدوین نشده یا تدوین شده ولی خوانده نمی‌شود. گفته می‌شود شیخ انصاری مباحث الفاظ را به این دلیل ننوشت که حاشیه شیخ منطقی رازی بر «معالم» به نام«هدایه المسترشدین» بود، ولی الآن که کسی «هدایه المسترشدین» را نمی‌خواند؛ این توازن برقرار نمی‌شود.

یک سری مباحث مهم است که کمتر به آن پرداخته می‌شود، مثل جمع بین مطلق و مقید و عام و خاص و تعارض اخبار. ازطرفی، بعضی بحث‌ها هست که آن مقدار محل ابتلا نیست ولی زیاد به آن پرداخته می‌شود. باید یک بررسی عمیق بشود و میزان کاربرد هریک از مباحث علم اصول درآورده شود تا به هر بحث، به‌مقداری که کاربرد دارد پرداخته شود.

در پایان باید عرض کنم که تا کتاب بهتری جایگزین نشده، این‌که ما طلبه‌ها را دلسرد کنیم و بگوییم این کتاب‌ها به درد نمی‌خورد، سبب می‌شود که آن‌ها از محاسن این کتاب‌ها هم بی‌بهره باشند. وقتی کتاب جایگزین تدوین کردیم، آن‌وقت باید بگوییم این را بخوانیم و آن را نخوانیم. ولی اگر الآن که متنی جایگزین نوشته نشده است، به کتاب‌های موجود حمله کنیم، نتیجه‌ای جز دلسردی طلبه‌ها را به‌دنبال نخواهد داشت. بعضی‌ها اخیراً کارشان حمله به این کتاب‌ها شده است که در شرایط فعلی که متنی جایگزین وجود ندارد، کار صحیحی نیست.

  • دررابطه با لزوم وجود تمرین در کتاب‌های درسی که ثمرات هر بحث را به صورت عینی روشن کرده و به خواننده منتقل کند و فقدان این تمارین در کتب فعلی، چه نظری دارید؟

مختاری: وجود کتاب‌هایی که تمارین و ثمرات عینی هر بحث را نشان دهند خوب است. ثمرات و تمارین هم باید عینی و واقعی باشند نه فرضی و خیالی. ثمره خیالی مجوّز ورود یک بحث به مباحث اصول نمی‌شود. مرحوم آیت‌الله سید رضا صدر، کتابی به نام «اربعون و مأتان مسئله فقهیه» دارند که در آن، ۲۴۰ مسئله فقهی را به صورت سؤال طرح کرده و سپس خودشان پاسخ می‌دهند. از این سنخ کتاب‌ها، حتما باید در حوزه وجود داشته باشند تا دانش‌پژوهان نیز با ثمرات هر بحث آشنا شوند و بالتبع، علاقه‌شان برای پیگیری مباحث هر علم نیز بیشتر گردد.

  • در مدتی که ریاست مرکز تدوین متون درسی را به‌عهده داشتید، برای تغییر ساختار کتب درسی، فعالیت خاصی انجام دادید؟

مختاری: در آن مدتی که بودیم جلساتی گرفتیم. آنجا هم به همین نتیجه منتهی شد که باید کتاب‌های اصولی جدیدی را در سه مرحله تدوین کنیم، منتها به تدوینش نرسیدیم. البتّه الآن خبر ندارم که نتیجه آن جلسات به کجا انجامید.